ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

خصوصیات ماهانی تا 5 سال و هشت ماهگیش

دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی ست                                                            تو مرا باز رساندی به یقینم. کافی ست! قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو                               &n...
22 مرداد 1392

عید فطر و خوشگذرونی ماهانی ...

با کمی تاخیر:                عید بندگی و مهربانی مبارک،،آرزوی قبولی طاعات و عبادتهای همه دوستان گل نی نی وبلاگی  مقبول احدیت ،، اول از همه از خریدای عید فطرمون بگم که  به قول همسر جونی ،از یه ماه پیش از ماه رمضان تو بازار و دنبال لباس عید فطر یم ،،و بلاخره شب آخر رمضان خریدامون تموم شد و  برا ماهانی  هم یه شلوارک خوشگل و با یه تی شرت قرمز خوشگل کراوات دار خریدیم که اول کار ماهان خان کراوات رو کلا از رو لباسش کند و گفت اینا قرتی بازین من که بچه  یا خارجی نیستم التماس ها و خواهش های منم برا اینکه حداقل یه روز عید فطر رو بزاره رو لباس باشه به جای...
20 مرداد 1392

این چن روزه...

سلام به همه دوستان مهربون و ناب نابم و ماهان عزیزم ،،این چن روزه حسابی من و ماهانی درگیر ویروس شدید سرماخوردگی  هستیم و حسابی زار و مریض هستیم ،،الانم قرار نبود پست جدید بزارم ،،فقط اومدم یه چند تا خبر خوب خوب به دوستای مهربونم بدم و برا آینده ماهانی و برم بعدا حسابی مییام و از خجالت تک تک دوستامون در مییام خبر اول اینکه بنده تو امتحانی که کاملا ناامید بودم موفق شدم و نمره حالا خوب خوب که نه ولی بهتری رو اوردم و قبول شدم و نیازی به بند پ کلفت رئیس نشد دومی اینکه نگار جونم چن روز پیش از مسافرت و زیارت برگشت و حسابی بنده رو مورد شرمندگی قرار داد اینم مستند سوغاتیاش دست گلش درد نکنه نگاری مرسی از این به بعد برا تو دعا میکنم...
10 مرداد 1392

اولین دهه رمضان

امروز اولین دهه رمضان رو با خوبی و خوشی پشت سر گذاشتیم ..حال و هوای رمضان امسال به برکت وجود ماهان نازم   زیباتر بود ..فدای اون  چشمای خوشگلت بشم که همش میگی  مامان منم امروز اونجورم(روزه ام)بعد همش اصرار میکنی که برات بستنی بخرم و میگی بستنی و کیک و آبمیوه و چیزای خوشمزه روزه بچه ها رو باطل نمی کنه... فدای اون دل مهربونت بشم که اصرار میکنی حالا که کسی ما رو نمیبینه یه چیزی بخورم که حالم بهتر شه و ضعف نکنم..این ده روز رمضان  رو روتین  کارمون تا ظهر من و بابایی تو اداره و شما مهد و ظهر که به خونه میرسیم بنابه درخواست شما آب بازی داریم تا عصر که برا وقت گذرونی تا دم دمای افطار  به پارک میریم ،و به  تو عز...
3 مرداد 1392

شیطنتهای ماهانی در اداره..

گاه می اندیشم ... چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران وخدایی که زلال تر از باران است وتویی که نشان قدرت خدایی.... عزیز دلم دیشب و امروز صبح بد قلغتر از هر روز دیگه بودی، ،دیشب که تو خواب همش کابوس میدیدی و زار میزدی و من و بابایی تا صبح برات دعا خوندیم و آرومت کردیم و بالا سرت قران و نمک و نون گذاشتیم و التماس خدا کردیم که  به حرمت این برکات و قرآنش حالت بهتر بشه،، صبح هم که با راننده اداره راهی مهدت کردم بیقرار بودی و همش نق میزدی و میخواستی پیشم بمونی،، اما من چون امروز کلی جلسه داشتم نمی تونستم تو رو پیش خودم نگه دارم، نیم ساعت بعد دیدم همراه راننده...
1 مرداد 1392

..امتحان...

سلام دوست جونياي مهربونم،،من و نگاري هفته ديگه امتحان مهم داريم و از اونجايي كه همه كار بنده دقيقه 90 هست..تمرين رو برا اين هفته نگه داشتم ،،، ماهانيم هر روز بهم ميگه مامان خانم تنبل ،بچه بد برو به درست برس كه رفوزه نشي گريه كني،،منم اطاعت امر ميكنم و از امروز تا سه شنبه هفته ديگه ميشينم كوزت وار درس ميخونم ..لطفا شمام برامون دعا كنين ..بااااااااااااااااااااااشه؟؟؟ . راستي نگاري سوالاي لو رفته رو پيدا كردم برا هر صفحه 2 تومن بيار بيا ببرشون ...در راه خدا ،،اينم ثواب امروزمون،،خدا خودش قبول كنه .الان اين منم اينم نگاره... عزيزاااااااااااااااانم ميدونم برا شمام اندازه من سخته ولي چاره اي جز جدايي نيست...فعلا ...
18 تير 1392

سفري كه خوش نبود...

ماهان جونم ،نمي دونم اين پست رو كي ميخوني،،ولي اميدوارم با خوندن اين پست يه چيزايي رو خوب درك كني و بتوني از پستي و بلنديهاي زندگي با عقل و شعور خودت  گذر كني نه با تدبير و تشويق هاي ديگرون و نه با آدم ديگرون شدن...ميدونم تا موقعيتش برات پيش نياد معني حرف الانم رو نمي فهمي ولي اگه روزي اين حس بهت دست داد و مث الان من  از رفتار ديگرون ناراحت بودي و از كرده خودت خوشحال مطمئن باش به معني حرفم رسيدي...عزيزم اگه  تو اين وب فقط اتفاقهاي خوب زندگيمون و بچگيهاي تو رو نمي نويسم منظورم اين نيست كه ما خونواده صد در صد خوشبختي نيستيم ،،فقط اينجوري ميخوام با دنيا و همه واقعيتهايش آشنا بشي و فك نكني روزهاي پيش رويت  فقط خوشبختي و كام...
15 تير 1392

واکسن 5 سالگی ماهان جون

سلام به همه دوست جونای مهربون وبلاگیم، مامان شیوای عزیز و الینا جونم مخصوص می خوامتوووووووووون و ماهان جون آبنبااااااااااااااااااااات.............م  همچنین آقای همسررررررررررررری عزیز که قدم رنجه می فرمایند و هراز گاهی به وب ما سر میزنن...ارادتمندیم از نوع آااااک آک  خودمونیم زمانش که برسه  این سلام و سلامتی هام برا خودشون خاطره ان ها... دیروز و پریروز اومدم خاطره دو سه روزه  و برگشتنمون به سر خونه زندگی و رفت و روبمون رو نوشتم تا اومدم آپ کنم ..نمی دونم چرا مطالبم پررررررید..قبلا هم یه بار این اتفاق افتاده بود.. امروز  دوشنبه 9 بهمن 91 هست.. و زمان واکسن ماهان جون بعد از تمام شدن 5 سالگیش.. &...
10 تير 1392

تبعید شدنمون به طبقه بالا توسط آقا موشه..

سلااااااااام سلاااااااام گل پسرم...تاج سرم.. دوستای خوب و با محبتم ..مرسی که راهکارهای  گرفتن آقا موشه  رو یادم دادین، اتفاقا دیروز از اینترنت سرچ کردم یه مطلبش به نظرم جالب اومد فعلا اونو عملی میکنیم اونم این بود که باید همه خوراکی ها و آب رو از دسترس موشه دور کنیم و اگه چهار روز آب و غذا بهش نرسه از بین می ره .. شوهر خواهرامم علی آقا و آقا مسعود هم  حسابی کمکمون اومدن و همه جا رو سم پاشی کردن و کل خونه رو گشتن و الان تقریبا مطمئنیم که همون دیشب که آقای  همسری از ترسش در اتاق و بیرون رو باز گذاشته بود که موشه با زبون خوش بیرون بره موفق شده و موشه خودش رفته ولی محض احتیاط  همه خوراکی ها و وسایلی رو که تو آشپزخونه و ...
10 تير 1392

سبزه عيد

ب ه خودم تبرررررررررررررريك ميگم،،،چقدر من فعااااااال شدم ،،،،حتما امروز برا خودم اسپند دود مي كنم چقد زود يادم افتاده سبزه عيد ....ولي  خانوما من تجربه خودمو ميگم كه هرسال سبزه رو زود مي ذارم اول عيد يا دو سه روز بعدش همچين قد ميكشه و بيقواره ميشه .. برا همين امسال كمي دير شروع كردم تا انشالله برا روز اول عيد سبزه شاد و جواني داشته باشم...يه چند تا عكس از سبزه و سفره هفت سين سالهاي قبل داشتم كه متاسفانه بعد از تعويض ويندوز كامپيوترم  حذف شدن .. تعريف از خود نباشه از سفره هفت سين پارسال و مخصوصا پيارسالم همه خوششون اومده بود و تقريبا چيز تاپ و نويي شده بود ...حتي اونايي كه سال به سال خونمون نمي يومدن برا ديدن سفره هفت سين اومده ...
10 تير 1392