عید فطر و خوشگذرونی ماهانی ...
با کمی تاخیر:
عید بندگی و مهربانی مبارک،،آرزوی قبولی طاعات و عبادتهای همه دوستان گل نی نی وبلاگی مقبول احدیت ،،
اول از همه از خریدای عید فطرمون بگم که به قول همسر جونی ،از یه ماه پیش از ماه رمضان تو بازار و دنبال لباس عید فطر یم،،و بلاخره شب آخر رمضان خریدامون تموم شد و برا ماهانی هم یه شلوارک خوشگل و با یه تی شرت قرمز خوشگل کراوات دار خریدیمکه اول کار ماهان خان کراوات رو کلا از رو لباسش کند و گفت اینا قرتی بازین من که بچه یا خارجی نیستمالتماس ها و خواهش های منم برا اینکه حداقل یه روز عید فطر رو بزاره رو لباس باشه به جایی نرسید و کراواتو بعنوان استفاده بوکسر به ماشینش بستعین باباییش که برا خرید عروسیمون بهترین و گرونترین کراواتو و سنجاق رو گرفت اما یه لحظه هم ازشون استفاده نکرد و گفت اینا قرتی بازین..این پدر و پسر عجب شبیه هم هستن فقط بلدن خرج رو دست من بزارن،خداااااااااااای من به داد من برس
با نماز فطر و آداب صدقه برا خونواده که برا ماهانم کلی جالب بود و افطار با خرما عیدمونو شروع کردیم و بعد از دید و بازدید خونواده زینبی(من) به خونه خواهر شوهر،،خواهر شوهری بنده برا عقد و عروسی پسرش رفتیم و کلی با پسملی خوش گذروندیم و بزن و بکوب داشتیم
دیروزم تا عصر خونه بودیم و کلی مهمون داشتیم و آخر شبم که به افتتاحیه سورتمه سواری دعوت بودیم با خونواده آبجی هام و داداشم کلی سورتمه سواری کردیم و تخلیه انرژی کردیم و حسابی برا ماهانی خوش گذشت..فقط سورتمه آبجی سیما به سوتمه آبجی فاطی که ماهان بغلش بود محکم خورده بود و یه ذره لب ماهان جونم شکاف برداشته بود ولی به قول خودش می ارزید که اون همه کیف کرد و خوش گذشت
ماهانی ببخشید که گوشی نبرده بودم و عکس نگرفتم،ایشالله سری بعدی