ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

خانوما بسم الله..

   همسران و مادران  محترم ،،فقط سه روز ديگر وقت  باقيست !!!!!!!!!!!!!!!!!   اگر ميخواهيد دچار افسردگي و ضعف اعصاب نشويد،،اگر ميخواهيد دپرس و گوشه گير نشويد،،اگر ميخواهيد بر اعصاب خود مسلط شده و كار دست خودتان و ديگران ندهيد،،.... پس . . روزي صد مرتبه با صداي بلند تكرار كنيد... از همسر يا فرزندم كادو روز زن و روز مادر گرفتم كه گرفتم ،،..نوش جونم  حقم بوده،وظيفشون بوده..اگه نگرفتم به...جهنم..به درك..من كه چشم دنبال كادو نيست..سلامتي اونا از همممممممممممممممممه چي براااام مهمترررررررررررره!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 1 خانوما بسم الله...   ...
27 فروردين 1392

عمل لوزه ماهان

پسر گلم ،،ماهان عزيزم سه روز پيش(21 فروردين 92) بلاخره لوزه سومت رو عمل كرديم ..و شما هم مثل هميشه پسر خوبم بودي و زياد اذيت نكردي فقط يكم از سرم و آمپول ترس داشتي كه به لطف همكاري و لطافت  دوستان كادر پزشكي  و همكارانم در بيمارستان و حضور خاله ها و دايي ها و البته سنا و سارينا  تحمل كردي .و من اگه  الان هم اونقدر خسته ام كه بخوبي و تمام و كمال پستت رو نمي نويسم فقط بخاط استرس عمل تو  كه هنوز هنوز هم از تنم بيرون نرفته و البته شب بيداريهاي اين چند روزه كه البته وظيفه ام بوده ..عزيز دلم قبل از رفتن به اتاق عمل كلي با خاله سيما بازي كردي و نقاشي كشيدي كه همه ما رو با كادو  و بستني كه قرار بود بعد از عمل برات بياري...
24 فروردين 1392

سيزده بدر..

می دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شد عروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شد دروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد سلام دوستاي خوبم ،،ماهان نفس و نازنينم ..سيزده بدر خيلي خوبي داشتيم با همراهي خانواده هاي دايي ها و خاله ها و وجود سنا جون و سارينا جون ماهاني حسابي خوش گذروند و نهار و شام كباب جوجه مخصوص دور هم در بزرگترين پارك تفريحي شهر با هم بوديم..و به خوبي نحسي امروز را بدر كرديم..   ...
24 فروردين 1392

پسرم ..نسخه دوم

. .اين پسرم اون  نصيحت مادرانه براي پسرم پست  قبلي نيست ،،امروز اين متن زير رو يكي از دوستام  كه براي خانم تهمينه ميلاني هست رو برام ايميل كرده بود..منم خوشم اومد گفتم دختراي مردم شوهر نكرده و پسر نداشته نصيحتشون ميكنن ما چرا نكنيم ...اين بود كه دست بكار شدم قسمت دوم اين متن ادبي و زيبا رو  خودم نوشتم پسرم پسر خوبم میدونم که تو هم روزی عاشق می شی. میایی جلوی من و بابات و از دخترکی میگی که دوستش داری. این لحظه اصلا عجیب نیست و تو ناگزیری از عشق که تو حاصل عشقی. پسرم مامانت برای تو حرف هایی داره. حرف هایی که به درد روزهای عاشقی ات می خوره. عزیز دلم یک وقت هایی زن, اخمو...
20 فروردين 1392

شلوار لي مورچه

خدا انصاف بده بعضي ها رو.. سر صبحي صفحه جديد باز كرده بودم كه اين پست رو بذارم تصادفي و الكي الكي پست قبلي رو گذاشتم...حالا بگذرررريم... ديروز با شوهري جون و ماهان جون ميخواستيم بريم پياده روي ..از در كه اومديم بيرون شوهري يه چيزي گفت كه الان يادم نيست و منم  كه ....،،ملييييييييييح،،يه لبخند براش زدم ،،ماهان ول كن ماجر نبود كه ماماااااااني برا چي خنديدي،،منم هر چي ميگفتم،ميگفت نخيرم اين نبوده راستشو بگو برا چي خنديددددددددي؟؟/  هر جوري هم ميپيچوندمش  تو كتش نمي رفت خلاصه برا اينكه ول كن قضيه بشه گفتم بابايي يه جوك گفت برا اون خنديدم و فكر مي كردم قضيه تموم شد.. حالا ادامه رو داشته باشيد:  ( اول كار ..سر محله خودمون..) ...
19 فروردين 1392