ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

اولین دهه رمضان

1392/5/3 12:40
1,226 بازدید
اشتراک گذاری

امروز اولین دهه رمضان رو با خوبی و خوشی پشت سر گذاشتیملبخند..حال و هوای رمضان امسال به برکت وجود ماهان نازم   زیباتر بودقلب..فدای اون  چشمای خوشگلت بشم که همش میگی  مامان منم امروز اونجورم(روزه ام)بعد همش اصرار میکنی که برات بستنی بخرم و میگی بستنی و کیک و آبمیوه و چیزای خوشمزه روزه بچه ها رو باطل نمی کنه...خوشمزهفدای اون دل مهربونت بشم که اصرار میکنی حالا که کسی ما رو نمیبینه یه چیزی بخورم که حالم بهتر شه و ضعف نکنم..این ده روز رمضان  رو روتین  کارمون تا ظهر من و بابایی تو اداره و شما مهد و ظهر که به خونه میرسیم بنابه درخواست شما آب بازی داریم تا عصر که برا وقت گذرونی تا دم دمای افطار  به پارک میریم ،و به  تو عزیز دلم  که میگی  ماه رمضون خیلی بهت چسبید که هر روز به پارک اونم پارکهای متفاوت رفتیم ...

 پارک گلزار و مهمونمون سارینا جونی،،الهی فدای اخمت که سارینا اذیتت کرده...ای سارینای ناقلاعصبانی

پارک حدیث ...

پارک اتوبان و مهمان ویژه ثنا خانومقلب

 

 

 

 

پارک اتوبان و مهمان ویژه ثنا خانومقلب

 

 روز بعدش و دوباره پارک اتوبان ..

پارک گلها،،اینجام بخاطر نزدیکی به افطار و اینکه شما رو سوار زنبور طلانکرده بودم ،ازم قهر بودیاسترس

و بلاخره  که به مراد دل رسیدی...ماچ

 

 

 

پارک شمیم و افطاری خاله باتو جون تو پارک که حسابی به همه خوش گذشتلبخند

بساط افطاری و البته پای ثابت جوجه ...خوشمزه

انرژی گرفتن به سبک مامانی برا افطارنیشخند

ما سه نفرچشمک

 

شما و خان دایی و آقا دایی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (30)

مامان مهرزاد جان
29 تیر 92 11:37
الهی همیشه به شادی و خوش گذرونی طاعات و عبادات قبول باشه انشاله این ماه رمضون معلوم میشه به همه بچه ها چسبیده




ایشالله برا شمام قبول باشه و زندگی بر وفق مرادباشه،،بچه ها سر پارک رفتنا و مهمونیا حسابی خوش گذروندن...


مامان مهنا
29 تیر 92 13:27

مردم بترکن هی میرن تفریح


خخخخخخخخخخخخخخخخخ شمام برین کی جلوتونو گرفته...
مامان مهنا
29 تیر 92 13:28
چ سرسره بازی ایی


تو هم دلت میخوادا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
مامان مهنا
29 تیر 92 13:28
چ سه نفره هایی


خوشمله،، نیست؟؟؟؟
مامان مهنا
29 تیر 92 13:29
چ تفریحات سالمی


چه کنیم دیگه همین که از دستمون بر مییاد آنسه ای جونم..
مامان مهنا
29 تیر 92 13:29
چ بساط غذایی


شمام بفرمائین ،،
مامان مهنا
29 تیر 92 13:29
هی


چلا الان؟؟؟؟؟؟؟
مامان مهنا
29 تیر 92 13:30
ی سوال خان دایی و اقای دایی چ فرقی فکولن؟؟


خان بزرگتره،،آق دایی کوچیکتر خخخخخخخخخخ
مامان مهنا
29 تیر 92 13:32
قربون این ماهان جون برم من آه


خدا نکنه خاله مهربون ،سلامت باشین ایشالله
سارا و دلساش
29 تیر 92 13:56
ماهان خان با اين فتواهايي كه ميدي براي خودت حسابي حاج اقايي ها.....


پس چی خاله جون تازه برا مامانمم فتوا میدم که یه ذره غذا بخوره ضعف نکنه بیفته رو دستمون بمونه
مامان و بابای حسین
29 تیر 92 15:22
سلام
طاعات و عبادات قبول از بساط افطاری حسابی دلمون آب افتاد انشاأله که همیشه شادی و دلخوشی باشه خدا ماهان جون و مامان و بابای گلش رو حفظ کنه ایشاللا.


سلام ممنون از حضور و تشریف فرماییتون،،ایشالله افطار خودمون تشریف بیارین در خدمتتون باشیم،ممنو ن از دعای خیرتون
نیلوفر
29 تیر 92 17:25
یعنی آیسان عااااااااااااااششششششق ماهانم به خدا. شیطنت از تخم چشماش میباره. عین پسر خواهرمه. هم قیافه ش هم شیطنتاش.




فدااااااااااااااای دوست مهربونم،ممنون نیلو جونم شما به من و ماهان خیلی لطف دارینعزیز دلی
حباب
29 تیر 92 17:37
سلام عزیزم...خوبی ؟ من آپم..
بابا ما کشته این افطار ساده شما هستیم وووووو
فقط من سر سفرتون کم بودم که منو بخوری..........
به به باز هم عکس دونفره شما و اقای همسر و ماهانی....این که شد 3 تا ؟؟؟؟اها ریاضیم بده
ای جوووونم ماهانی جیگررررررررررررررر
و باز بهبه که داداشت خوب شده...التماس دعا آیسان جوووونی


سلام حباب جونی ،خوبی گلم دیروز و امروز اومدم وبت مثل ناهید جون کد رمز نمی ده نتونستم وارد شم،شمام بفرمائید افطار..مرسی حبابی که به خوب شدن داداشی توجه داری فدای دل مهربونت
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
29 تیر 92 17:41
خوش به حال ماهان که همش میگرده انشاله که همیشه تو گردش و خوشی باشید


مرسی خاله مهری جون،،ایشالله ریحانه و حنانه جون که بیان پیشتون شمام حسابی ببرید بگردونشون
مامان ثنا
29 تیر 92 22:53
بابا ایول. چطور وقت میکنید این همه کار انجام بدید؟ من که اصلا وقت نمی کنم کارای خودمو بکنم. دیگه چه برسه به تفریح و پارک رفتن. میشه رمز موفقیتت رو در استفاده بهینه از وقتت بهم بگین آیسان جونم؟
به هرحال ایشالله همیشه خوش وخرم باشید و ماهانی جونو همش به پارک ببرید تا خاطره خوبی از ماه رمضان تو ذهنش بمونه


وای خدای من ،شما لطف دارین خانمی،چی بگم والله به من که باشه خودم تنبل خانم آقای همسری و ماهان جونم اراده میکنن بعد اصرار بعدم که به هدف میرسن،، چون صبحها هم که همش اداره ایم و از ماهانی دور اینجوری برا بعد از ظهر هم تلافی دوری از پسملی درمییاد هم حال و هوای خودمون عوض میشه،،آخر شبم تقسیم کار میکنیم که برا کسی اجحاف نشه
مامان ثنا
29 تیر 92 22:55
راستی ثنای مامان کوزت نیست که خاله. از اونجایی که من تو مجردی اصلا کار نکردم. خونه داری خیلی برام سخته. نمی خوام ثنا هم مثه مامانش تنبل خانم بشه و از خونه داری لذت ببره




ای جانم مامان ثنا جون باریکلله خوب کاری میکنی این عروس گلمونو همه چی یادش بدییاااااااااا،،من مادر شوهر بسیاااااااااااااااااار نکته بین و حساسیم..


مامان مهرزاد جان
30 تیر 92 8:44
ممنون به خاطر این همه کامنت های زیبا و دوست داشتنی ان شاله ماهم به موقع جبران میکنیم


خواهش گلم جبران نمیخواد شما همیشه لطف دارین،،مهرزاد جونم که گل سر سبدمونه..
مامان سونیا
30 تیر 92 15:01
به به عجب ماه رمضون با برکتی حسابی به ماهان جون خوش میگذره


آره حسابی،حال میکنه...
مامان سونیا
30 تیر 92 15:02
اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این شهر شما چقدر پارک داره هی شما هر روز یک جا برید این گل پسر دلش باز بشه


بعـــــــــــله مامان سونیا جونم ،زودم یه جا تکراری باشه دلمونو میزنه
مامان سونیا
30 تیر 92 15:04
بابا جـــــــــــــــــوجـــــــــــــــــــــــــــه کبـــــــــــــابــــــــــــــــــــــــــــــــ
بابا هنـــــــــــــــــــــــــدونه
افطاریت توی حلقم مردم آزار توی ماه رمضونی این عکسا چیه میگذاری نمیگی من با زبون روزه گشنه و تشنه میام این عکسها رو میبینم چه حالی میشه

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ شمام برین پارک افطاری بدین مارم دعوت کنین خخخخخخخخخحالا هفته دیگه خودم پارک افطاری میدم عکسشم میزارم که بیشتر روزتون مورد حق قرار بگیره چه نازنین مردم آزاریم من که باعث میشم روزه شما بیشتر قبول شه
مامان سونیا
30 تیر 92 15:05
عجی روزه هایی میگرند این جناب ماهان خان باید یه امتحانی بکنیم ببینیم خوش میگذره یا نه


نه بابا دیگه از من و شما گذشته..بیییییییییییییخیال
مامان سونیا
30 تیر 92 15:07
ببینم شما از سرکار که میرید خونه بساط افطارتون رو اون بغل دم در چیدید آماده برای رفتن به ددر ددوربعدش شما که حتما تا ده یازده شب بیرون تشریف دارید کی میایید سحری اماده میکنید که میخوابید؟کی بلند میشید سحر میخورید؟ کی میخوابید دوباره کی صبح بلند میشید میرید سرکار؟؟؟؟؟


والله مامان سونیا همینو بگو به این پدر و پسر البته اون آب بازی پست قبلی هم بعضافه کار هرروزمونه هااااااااااا،،همین دیگه خونه که میرسیم تقریبا 12.5 ،یک نصف شب شده سحری میخوریم میخوابیم،،خدا رو شکر رمضونی یه ساعتی دیر میریم ادارهوگرنه من از خستگی میمردم
شازده امیر و رها بانو
30 تیر 92 16:48
سلام عزیزم بابا افرین به شما با این همه سرحالی ما دم افطار که میشه دیگه چشمون هیچ جارو نمیبینهاونوقت شمامیرین پارک اونم جاهای مختلف منم دلم سرسره میخواد اما حیف که روش جا نمیشم امیدوارم همیشه شاد و خوش باشین عزیزم


سلام گلم ،والله منم چشم جایی رو نمیبینه اما مجبورم همراهیشون کنم که ماهانی برا باباش آستین بالا نزنه تو پارک و اینور اونور..ای جونم خوب سایزتو یه ذره بیار پایین مث الن من جا شو خووووووووو..ایشالله شمام همیشه شاد و سلامت باشین
شیدا مامان الینا
31 تیر 92 9:23
آیسان جونم طاعاتتان قبول .چه برنامه عالی دارید برای ماه رمضان . اینجوری خاطره خوبی برای ماهان جون میمونه .راستی کی وقت میکنی افطاری درست کنی


سلام عزیز دلم ،عبادتهای شمام مقبول درگاه حق، شیدا جونم دیگه روزا طولانیه باید ی جوری بگذره دیگه ،،بعد ما برا افطار و شام زیاد سخت نمیگیریم خدا رو شکر همسری هم خیلی کمک حالمه دوتایی بعده اداره و برنامه آب بازی یه چیزی بار میذاریم یا اکثرا تلپ اینور و اونور مهمونیم..
حباب
31 تیر 92 10:43
سلام عزییزم....قربون تو...خانوم مهربون...بله بله...من همیشه به یاد شما هستم نازنین....دلم آب افتاد با این افطاری ها.....جای نکاری خالی نباشه

سلام گلم،فدااااااااااااات عجیجـــــــــــــــــم،،شمام بفرمائین،،خوش بحالش نگاری الان کلی خوشبحالش شده زیارت مشهد
حباب
1 مرداد 92 0:33
سلام عزیزم...ازغیبت نگاری مطلعم.......بله حتما حتما واست سوغاتی میاره...تو دوست جونشی عزیزم

انشالله که بزودی و سلامتی برمیگرده نگاری جونم،،شوخی کردم سلامتیش برام یه دنیاست
مامان سيد محمد سپهر
1 مرداد 92 9:38
عزيزم نمره من قابل قبول شد..بحث ترفيع شغلي بود....انشاء الله تو هم نمره هاي خوبي بگيري ..عزيزم هميشه خوب و خوش باشي نوش جونتون افطاري هاي خوشمزه تون


به به ،به سلامتی تبریک میگم،،انشالله برا مام اتفاق بیفته،ممنونــــــــــــــــم
مامان عبدالرحمن واویس
3 مرداد 92 11:59
همیشه به شادی وگردش
ایسان جون نمازوروزهاتون قبول
اینام واسه ماهانی جونم


ممنون گلم ،ایشالله نماز و روزه ها و مخصوصا ختم قرانهای شما قبول حق قرار بگیره..مرسی از لطفت عزیزم
باران زندگی
6 مرداد 92 1:38
روزای اونجوریتون سبز
شبهاتون پر غذا و گرم
دلتون شاد


میسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسی شما عزیزید برا شمام سبز سبزو پر آب و غذا و روزا و دلتون شاد و توش پر بشکون
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمدرضا
10 مرداد 92 14:43
سلام سلام وصد سلام
من اومدم بعد کلی تاخیر
وایییییی که چقدر دلم براتون تنگ شده بود خوبید عزیزم ؟ ماهان نازو بلبل خوبه؟ آخه این چه سوالیه من می کنم می بینم که خدارو شکر خیلی خوبید با هم پیکنیک می رید جوجه می زنید تازه انرزی می گیرید اونم با سرسر بازی ای ول آیسان جون عالیه کاش شوی ما هم این حال وبه ما می داد این همسریه ما زیاد اهل گشت وگذار نیست بر عکس من ولی تنهایی که نمی چسبه ولی در آینده یه برنامه هایی براش دارمخوب دوستان به جای ما چه صحنه های دل انگیز وجذابی دلم آب افتادهمیشه خوش باشیدفدای ماهان که روزشو می گیره دوراز چشم همهپسرم هرچی دوست داری بخور حسابش با من


سلام ناهید جونم،ایشالله شمام خوب و خوش باشید بابا ماروشیفته خودتون کردین بعد رفتین ،،،الحمدالله شوهری جون ما اهل تفریح و گردش است اونم از نوع بسسسسسسسسسیار من معمولا فاز نمیدم برا گردش،،حالا خوبه منم فاز نمیدم که وضعمون اینه هاااااااا
گل پسر و ماه دخملمون چطورن،شستی تموم شد فرشها رو..خسته نباشی خدا قوت