ماموریت قم انجام شد صلواااااااات..
بالا نوشت.. )با سلام و صلوااااااااااااااات محضر همه دوستان گل وبی و ماهان عزیزم هر موقع که این پست و خاطرات مشترکمونو میخونه، شاید خیلیا ایراد بگیرن که تو وب بچه خاطرات خودمم مینویسم ولی از اونجایی که تصمیم گرفتم هیچ عغده ای از خودم تو دلم بیادگار نزارم و تقصیر من نیست که ننه بابای من برام تو وب خاطراتمو حک نکرن قبول زحمت نموده و همچنان که از چند ماه پیش تصمیم گرفتم حال و هوای وب ماهانو عوض کنم و خاطرات مشترکمونو می نویسم که وقتی بزرگ شد بدونه مامانیش چی بوده ،و مث الان من که از مامانم فقط گریه هاشو یاد دارم نباشه.. والاه من مامانم، مامان بزرگ نیستم که همش متین و موقر باشم،دخترای همسن من خونه باباشون مجردن.ماماناشون داره براشو...
نویسنده :
مامانی نازگلا
8:29