ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

جیک جیک ...

1392/11/2 9:03
1,988 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز باهاش اتمام حجت کردمناراحتناراحت....منوچهرو میگم....بهش گفتم دیگه بریدم،افسوسافسوسدیگه نمیتونم اینجوری ادامه بدم ،،،گفتم بی خیالم بشه... و اگه نشه از راه قانونی برخورد میکنمناراحتناراحتگفتم کلی باهاش تو رویاها برا خودم کاخ ساخته بودم ..اما عطایش را به لقایش میبخشـــــــــــــــــــــــــــــمگریهگریهگریهاینو که گفتم سکوت کردم شاید مجالی برایش دادم تا از خودش دفاع کنه....نگراننگراننگران

چیزی برا گفتن نداشت..مثل همیشه نبود..آرام و خونسرد نبود.. چشاش پر از امید و التماس بوووووووووووود..گفت الان وقتش نیست..دست و بالش تنگه..اینجور مراسما خرج  برج داره ..گفت بمونه برا یه مدت دیگه...راهمو کشیدم و رفتتتتتتتتتتتتتتتم که برررررررررررم برای همییییییییییشه...گریهگریه

 

.

 

.

 

اومد دنبالم و تو چشام زل زد و گفت قبوله..همین فردا آبجی ستاره و آبجی فرحمو میفرستم برا خواستگاریت..از خود راضیاز خود راضیاینو که گفت خیالم راحت  شد و پرنسس وار دستمو به بازوش گره کردم و تو سرمای استخوان سوز  پا به پاش  رفتم ..برا اینکه ثابت کنم زن کم خرج و برجیم دعوتش برا پیتزا رو رد کردم و مجبورش کردم یه نون روغنی بگیره و همون تو راه پیاده روی  جیک جیک کنون تناول کردیم نیشخندزباناما نمیدونم از شام بی مایه فطیر بود یا از سرما بود که گاه گاه  به جای صدای جیک جیکمون صدای قمری و کلاغم از ته حلقمووووووووون در مییومدمتفکرمتفکرزبان.....قهقههقهقهههههههه... اونایی که فکر بد کرررررردن در مورد جوونیای منو و منوچهرم،، این مکالمه همین دیشب من و همسری تو مسیر پیاده رویمون بوددددد..نه که زمان ما از این کارا نبود..یعنی بودااااا،ما عصر حجری نیستیم که ما اینجوری نبودیم الان عغده شده کمپوز زده بیرونخندهخنده.مردمی  که معنی دار نگامون میکردن حتما تو ذهنشون میگفتن چه دختر خنگیه که پسره با یه نون روغنی سرشو شیره مالیده ،پارسال پیارسالم سر این جیک جیک دوتاییمون یه پیر مرده جلمونو گرفت و رو به منوچهر گفت تو که دست دختر مردمو میگیری تو دستت نامردیه اگه اسمشو رو شناسنامت نزنیخنده منوچهرم یه ابرویی بالا انداخت و گفت باید بیشتر فکر کنم..نیشخندپیرمرده کم مونده بود  جفتمونو بده دست پلیس استرساسترسخدایی یه جوری احساس خاصی داره آدم با همسرش بره صفا و قرار پنهونی و دلبررررررررررری..قلبقلب بعضی روزا همسلی میاد دنبالم یا  تماس میگیره بیرون باهام قرار میزاره منم شال و کلاه میکنم میریم دوتایی جیک جیکنیشخندقررررررررربونش بشم ماهانم که اینجور موقع ها میگه اح اح اح اح من حوصله به قول خودتون جیک جیک شما رو ندارم میشینم تو خونه شبکه پویا رو میبینم ،تکلیفامم مینویسم شما برین ،برگردینماچماچراستش اینجوری دو نشون با یه تیر میزنیم..اولی همون داستان جیک جیک خودمون  و دومی و مهمتری اینکه ماهان یاد بگیره کم کم تو خونه تنها بمونه برا سال بعدش که میخواد بره مدرسه و راه به راه مدرسه ها بخاطر آلودگی هوا و سرما و برف میخواد تعطیل بشه نمیتونم که هر روز هر روز با خودم اداره ببرمش ،برا خودشم سخت میشه..از الان باید تمرین کنه و از ساعات کم شروع کنه و بتونه یه نصف روز کامل تو خونه بمونه بدون اینکه مشکلی براش پیش بیاد..افسوسافسوسعزیز دلم میدونم برات سخته برامن و باباییم آسون نیست ولی فعلا همینجوریه  و باید بسازیم،،حلالم کن عزیز دلم که شاید بعضی روزا بهت سخت میگذره بابت کار من و ماموریتها یا کلاسهایی که دارم ...ناراحت ناراحتاین روزها نسبت به اوایلی که من میرفتم کلاس و بابایی هنوز نرسیده بود خونه و اون مدت یه ربع بیست دیقه ای که تو خونه تنها میموندی خیلی بهتر و سازگارتر  شدیماچاونروزا برا یه ربع ساعت تنها موندنت کلی سفارش میکردم فلکه آب و گاز و برقم میبستم ،زیر سرت بالش و روت پتو میکشیدم دورتم شیر و آب و کیک و غذا میزاشتم تا بهت سخت نگذره الان ماشالله برا خوت مردی شدی و همه این کار شخصیها رو خودت انجام میدی،من فقط شمارمو رو گوشی میزارم و یادت دادم چجوری شمارمو بگیری،..دیروزم تا از خونه بیرون زدم تماس گرفتی میگی  مامااااااااااااااااااان برگرررررد نماز شروع شد...برگشتنی هم با بابایی برات لی لی قاقالی و پیتزا گرفتیم،اومدیم دیدیم خوابت برده..چقد تو خواب قربون صدقت رفتیم و بوست کردیم ماچماچبابایی کلی نازت کرد و بیدارت کرد و بهت شام داد و دوتایی تکالیفتو  حل کردین ...دیشب تو خواب دیدم مژه هات اونقدر بلند شده که تا پشت لبت رسیده. و دیدت سخت و مشکل شده .خیلی نگرانت بودم،صبح که بیدار شدم کلی ناز و بوست کردم و اول صبحی هزار بار خدا رو بابت سلامتی و جودت شکر کردم...

...خدا رو شکر ماهان جونم بابت این دلخوشی، بابت وجود تو ،وجود بابایی و وجود آرامشی که توی زندگیمون هست....شکر خدای مهربونم شکررررررررررر..

نمی دانم تو میدانی که من بی تو بهاران را نمیخواهم....

نمیدانم تو میدانی که من بی تو درخت خشک پاییزم که باران را نمیخواهم...

من از آب زلال چشمه ها چیزی نمیخواهم ،،.نمیخواااااااااهم.

من تنهااااااااااااا تو را از عالم و آدم تمنا دارم...تنها تو را میخواهم...ماچماچقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (77)

مامان کیاراد(آرزو)
8 دی 92 14:31
ای خدابگم چیکارت نکنه آیسان جون،اول پستتو که داشتم میخوندم دلم هری ریختفکرکردم جدی نوشتیو خدای نکرده مشکلی بینتون پیش اومده
مامانی نازگلا
پاسخ
ههههههههههههههههههه خخخخخخخخخخخخخخخخخ
مامان کیاراد(آرزو)
8 دی 92 14:33
وای نان روغنی خیلی باهال بود خداییش جدی نوشتی؟
مامانی نازگلا
پاسخ
آره واللهولی گناه همسری رو نشورم برا برگشتنی و اینکه ماهان پیشمون نبود و چیزی از گلمون پایین نمیرفت پیتزا و یرینی هم خریدیمولی اون نون رغنی خالی عجییییییییییب چسبیدا خدااااااااایی
مامان کیاراد(آرزو)
8 دی 92 14:36
بیچاره ماهان جون میدونه چکاره این به حال خودتون گذاشتتوننکنید این کاراروبرای بچه بدموزی داریداستان جیک جیک راه انداختن واسه خودشون
مامانی نازگلا
پاسخ
اوخییییی..آلللللللللللللزووو جوووووووووونم تو دوست دالی ما عغده ای بار بیاایم،تو جامعهههههههههه...؟؟؟
مامان کیاراد(آرزو)
8 دی 92 14:37
عزیـــــــزم ماهانی یعنی اینقده مژه هات بلندن؟؟چشم نخوری عسلم
مامان کیاراد(آرزو)
8 دی 92 14:38
به به ژستی گرفتی روموتورخیلی عکست قشنگ شده گلم
مامانی نازگلا
پاسخ
مممممممممممممممممممرسی خاله آرزو جونم
مامان کیاراد(آرزو)
8 دی 92 14:41
آیسانی ایشاا...سالیان سال بینتون داستان جیک جیک باشه وازباهم بودنتون لذت ببرینالبته نان روغنی دیگه توش نباشه
مامانی نازگلا
پاسخ
مرسی عزیز دلم،ایشالله زندگی شمام همش شیرین و عسلی باشه،،نان روغنیم خوب بودااااااااااا،کلی چسبید شمام یه بار امتحان کنین
نیلوفر
8 دی 92 20:32
جیک جیکتون پایدار باشه عزیزم. خیلی بلایی آیسان.
مامانی نازگلا
پاسخ
قررررررررررررررربون تو بشم با نی نی کوشولوووووووت...
سمانه (مامان سروش)
8 دی 92 21:48
بابا اینکارهحسابی سرحال اومدم!!!!!!!!
مامانی نازگلا
پاسخ
ایشالله همیه سرحال و با نشاط باشی عجیییییییییییجم
سمانه (مامان سروش)
8 دی 92 21:48
جیک جیک؟؟؟؟به بغ بغو بیشتر شبیهه
مامانی نازگلا
پاسخ
آره والله یه دو سه بار که با دستهای یخ زده شالو میزدیم پایین تا نون خالی بخوریم ، صدای قار قار و بغ بغ بغو درمیووومد از تو حلقوم جفتمون لامصب
سمانه (مامان سروش)
8 دی 92 21:50
مام بعد عقدمون کلی تو کوه و خیابون تابلو بازی در آوردیم که بهمون گیر بدن ولی جواب نداد
مامانی نازگلا
پاسخ
حتما شما مث ما کار بلد نبودین خخخخخخخخخ،همسری با کوله دانشجویی و بنده با تریپ دخترنه بسیار زیااااااد و یه کتاب زیر بغل که همشم یعنی نگران اینور و اونوریمفقط جای یه بحث میزاشت برا مردم
سمانه (مامان سروش)
8 دی 92 21:51
توجیه نکن!!!!بچه رو میذارین خونه خودتون میرین ددر ،خلاص
مامانی نازگلا
پاسخ
آخه قربوووووووون بچم بشم الهی من ، تک و تنهاااااااااا..بچه خودش پا نمیده که مام خیالات برمون میداره و حس نوجوونی و جهالت بهمون دست میده خخخخخخخخخخخ
سمانه (مامان سروش)
8 دی 92 21:51
ووی قربون اون ژستت ماهان جون
مامانی نازگلا
پاسخ
خدا نکنه عززززززززیزم،میییییییییییییییییسی
مامان مهنا
8 دی 92 23:23
بمیری آیسان ک کشتی منو از ترس
مامانی نازگلا
پاسخ
ohhhhhhhhhhhhhh...my goutttttttttttttt....پ گررررررررررررررررررررررررفتتتتتتتتتتتتت
مامان مهنا
8 دی 92 23:23
اخه عقلت کمه یا ذهنت مازوخیسمه کلی منو ترسوندی
مامانی نازگلا
پاسخ
عقلت کمه که حللللللله داداش اون ذهنت مازوخیسمه یعنی چچچچچچچچچچچچچههههه اونوخخخخخخخخخخهمونیمم که معنیشو نمیدونم تو حلقم حال کردی داستان جدایی آیسان از منوچهری روووووووووووو
مامان مهنا
8 دی 92 23:24
مردما چ جیک جیکا والا ما ک امشب مث خروس جنگی ب جون هم پریدیم
مامانی نازگلا
پاسخ
اااااااااااااااااییییییییییییییی جای من خالی مییومدم سوت و کف و کر و هر میکردمراستی آقا خروسه برنده شد یا خانوم مرغههههههههه...میگما شمام که حسابی قوقولی قوووو و قد قد قدا بودددددین کهههههههههههه
مامان مهنا
8 دی 92 23:24
واقعا این چ مدلشه شومام ک شورشو دراوردین واقعا باهم اینجوری میحرفین خخخخخخخخخخخخخ
مامانی نازگلا
پاسخ
آااااااااااررررررره خخخخخخخخخخخ پ فک کردی چییییییییییییزن به خوبی من پیدا میشه مگـــــــــــه ؟؟حقشه منوچهرم منو بزاره رو تخم چشاااااااااش..و همش نازمو بخره و بیاد جیک جیک
مامان مهنا
8 دی 92 23:25
خخخخخخخخخخخخخخ خیلی حال کردیما
مامانی نازگلا
پاسخ
نصف نصصصصصصصصصصفتم،اقلا همون یه نصفتم ، بیا ازم یاد بگیرررر،کم بپر تو کت و کول همسری طف معصومت نوک بزن بهش
مامان محيا
9 دی 92 9:33
مردم يك بچه 6 ساله دارن هنوز ياده جيك جيك ميكننمثل ما با باشين با اين دو بچه مثل ننه بزرگا شديم منتظريم نوه هامون بيان كارامونو بكننانشاالله هميشه باهم جيك جيك كنين عزيزم
مامانی نازگلا
پاسخ
قرررررررررربون شما بشم ولی حالا شما جیک جیک نه قد قد قدا که میتووووووونین نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان سونيا
9 دی 92 9:52
عجب دختري هستي همش به فكر جيك و جيك و قاقا لي لي هست بچه رو تنها ميگذاري توي خونه و ميري جيك جيك
مامانی نازگلا
پاسخ
بچه چیـــــــــــــهماشالله مردی شده برا خووووووووودشتازشم خودش ما رو میرسته دنبال نخود سیاه ،نمیدونم خونه تنها چیکار دارهفک کنم ایشونم بععععععععععععععععععله
مامان سونيا
9 دی 92 9:53
فداي اون شكل ماهت بشم من با تريپ قشنگ چه عكسي هزار ماشالله خيلي ناز شده اين عكس گل پسر قند عسل
مامانی نازگلا
پاسخ
خدا نکنه عزیز دلم،،چشماتون نااااااازن
مامان سونيا
9 دی 92 9:54
به به نون روغني نوش جونتون خيلي ميچسبه كه جيك جيك كني و نون روغني بخوري
مامانی نازگلا
پاسخ
مرررررررسی عزیزم،معلومه شمام کار کشته ایناااااااااا
مامان ریحانه
9 دی 92 10:21
آیسان یه آدرس بده من بیام دخلتو درآررررررررررررررماولش چشام چهارتا شد،داشتم چای میخوردم پرید تو گلووووووووووم
مامانی نازگلا
پاسخ
ناشی دیگه ،هنوز این همه وقته منو نشناختی؟؟ما خونه نداریم که کولیم هر جا اومد چادر میزنیم جیک جیک میزنیمراستی بیام بزنم پشتت چایی پریده تو حللللللللللللقت
مامان ریحانه
9 دی 92 10:22
بمیری،بگندی،گندت بزنه،دیگه چیاااااااااا میگیآهاااااااااااااان زحلم گدمیییییییییییییییییش این روش پست گذاشتنت تو حلللللللللللقم
مامانی نازگلا
پاسخ
الان تو که کلی منی کهحرفامو پس بده زحلم گدمییییییییییشبمیری و گندتم بزنه،این حرفامو یاد گرفتناتم تو حللللللللللق خووووودمآخی پس گرفتم حرفام ازت
مامان ریحانه
9 دی 92 10:24
میگم آیسان حسابی با همسری رفیقینااااااااااااااااااخوشبحالتون و چشم نخورییییییییینراستشو بگو شروع زندگیتونم اینجوری خودتو غالبش کردی
مامانی نازگلا
پاسخ
آره خوووب ،مررررسینه خدایی ،رسما خواستگاری اومدن،با معرفی یکی از همکارا،تازه ندید میخواستم ردش کنم،عمه اش هم که سر خواستگاری اومده بود،گفت عروس خانوم یه وخ ردش نکنی برادرزادمو هاااااااا که پشیمون میشی،بعد یه عکس بزرگ از تو کیفش درآور و گفت یه نیگاه به چشم و ابروی منوچهر جونم بنداز به صدتا جوون میارزه،،منم اون لحظه پیش اونا خجالت کشیدم نگاش نکردم،اینا که رفتن و آبجیا برا بدرقشون رفتن بیرون پریدم سر عکسه و هیچی دیگگگگگگگگگگگگگه
مامان ریحانه
9 دی 92 10:26
جیییییییییییییییییک جیییییییییییییییییییییک.و..قااااااااااااااااااار قااااارو و بغ بغ بغووتو برررررررررم آیسان
مامانی نازگلا
پاسخ
نووووووووووووش جوووووووووونت با صفااااااااا
مامان ریحانه
9 دی 92 10:28
آفرین ماهان جوووووووووونم ،چه پسر عاقلی که میشینی تو خونه و این مامان بابا برن برا تخلیه عغده هاشون که عین تب خال از وجودشون بیرون زده رو سر و سامون بدن
مامانی نازگلا
پاسخ
آورین آورین ننه ریحانه تو همچنان نصیحت کنبچه تو هم ساکت بشین ببین بزرگترت چی میگه بگو چششششششم
مامان ریحانه
9 دی 92 10:29
چه تمرینی به ماهانی میدین دمتون گرررررررررررررررررم ،حداقل بین جیک جیکاتون سهم پیتزای ماهانی فراموش نمیشه جای شکر داره
مامانی نازگلا
پاسخ
پس فکر کردی،چی؟؟دیگه اونقدرام نامرد نیستیم که،قربونش بشم که همه خوشیحامون بابت ماهانه
مامان ریحانه
9 دی 92 10:30
قیافه هاتون دیدنی بوده سر اون موعضه کردنای پیر مررررررررررد
مامانی نازگلا
پاسخ
آره واقعا من اینجوری بودم مثلااااااااامنوچهرم
مامان ریحانه
9 دی 92 10:30
ماهانی حلالشون کن که مامان بابا میرن جیک جیک
مامانی نازگلا
پاسخ
ای بابا بابت جیک جیک نگفتم که حلالم کنه،گفتم مجبورم بعضی روزا بخاطر یه لقمه نون حلال تنهاش بزارم حلالم کنه خخخخخخخخخخخخخخ
مامان محيا
9 دی 92 10:46
اول تراژدي غمناك بعد عشقولانه بعد خانوادگي بابا شما هم نويسنده بيدينچطور تونستن اينقد خوشگل بچه ها رو كنار هم بنشونن نگاهشون كن هر كدوم يك ژستي گرفتن ماهان جونو خوشگل
مامانی نازگلا
پاسخ
مامان محیا جونم کلا هنرمندیم برا خودم،خلاصش اینکه نعمتیم برا نی نی وبچقد از خودم تعریف کردم الانقربنت بشم چشات خوشگلن
مامان یاسمن و محمد پارسا
9 دی 92 12:52
ای مامان بلا من فهمیدم یه کاسه زیر نیم کاسست ایسان مهربونم محاله که با کسی اونم اگه اون کس همسرش باشه دعوا کنه خدا را شکر ایشالاه همیشه سالم و سلامت باشید و خوشبخت فدای ماهان جون خوشگلم
مامانی نازگلا
پاسخ
ای قربونت بشم من که دیگه حنام پیش تو یکی رنگ ندارهعزیزمی،ممنون از لطفتتتتتتتتتتتت
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
9 دی 92 15:27
سلام عزیزم آیسان جون شما خوبید ما خوبیم شرمنده که نگران شدید آخه من این روزها خیلی گرفتارم به همین خاطر وقت نشد بیام شرمنده گلم
مامانی نازگلا
پاسخ
سلام عزیز دلم،ممنون،امیدوارم شمام خوب و خوش باشیدچرا گلم گرفتاری خدا بد ندهایشالله به خیری و خوشی سرگرمی
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
9 دی 92 15:52
فدای جیک جیک کردن دونفره که خوب ماهانی از رده خارج شد وخوب حوصله جیک جیک کردنتونو نداره فقط به خودتون می چسبه وایییییییییییی که چقدر با مزه هستاااااااما که هرجا می رفتیم جیک جیک می کردیم بیابون وکوه کمر بود کسی نبود به ما گیر بدِ وضایع بشه
مامانی نازگلا
پاسخ
فداااااااااااااااای مهربونیت ناهیییییییییییدی جونم،خدا نکنهبا این پستم چقد بهم ثابت شد احساس مشترک همهدوستان روکه تو سینشون عغده شده که یکی بهشون گیر بده
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
9 دی 92 15:56
فدای ماهان جونم برم خاله جون مامان بابا رو ولشون کن تا به جیک جیکشون برسن شما درجات عالیه رو طی کنید انشالله نوبت جیک جیک خودت هم می رسه وایییییی آیسانی در نظر داشته باش وقتی ماهانی داره با عشقش جیک جیک می کنه چه حالی پیدا می کنی
مامانی نازگلا
پاسخ
خدا نکنه عزیز دلمایشاللهمن با شناختی که از خوددم دارم نمیزاااااااااارم کار به اونجاها بکشهبعدشم خودمم با شوشو صدوبیست سالمونم که باشه عین همین روزامون جلو جلو ماهانی و عشقش میریم جیک جییییییییییییییک
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
9 دی 92 15:57
همیشه شاد باشید وآرامش مهمان کلبه قلب مهربانتون باشه
مامانی نازگلا
پاسخ
مرسی ناهید جوووووووووووووووووونم ،مررررررررررررسی عزیزم
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
9 دی 92 15:58
چقدر عکسها قشنگن
مامانی نازگلا
پاسخ
چشات قشنگن عزیز دلللللللللللللللللللللم
مامان ثنا
10 دی 92 1:52
ای بابا. حسابی ترسیدم آیسان جون. چقد خوب که ماهان جونم اینقد بزرگ شده. ماشالله بهش بشه. برای خودش آقایی شده. چقد خوبه که شما هنوزم جیک جیک دارید . خدا کنه ماهم بعدها بتونیم اینطور باشیم. میدونم حداقل تا چند سال دیگه نمیشه. ولی شاید دلم نیاد ثنا رو بذارم خونه. نمی دونم....
مامانی نازگلا
پاسخ
ببخشید که اولش ترسیدین،ممنون عجیییییییییییییجمشمام به وقتش جیک جیکرو کردین خخخخخخخخخخخ ما عقب مونده ایییییییم
مامان کیاراد(آرزو)
10 دی 92 6:04
ای بلـــــاخانوم همه رو مثل خودتون فرض کردین؟ایــــــــــــــشششش... البته شب به اون بلندی حیف نیست بوووووووووووووق ؟؟؟تو بگو
مامانی نازگلا
پاسخ
نه خخخخخخخخخخخ شما که یه چیز دیگه ایناینم حرفیه خخخخخخخخخخخخخخخخ
سارا مامان اهورا
10 دی 92 9:25
آی گفتی آیسان جون بعضی وقتها چقدر دوست داری بیرون بهت گیر بدن ولی نمیدونم چه حکمتیه انگار زن و شوهر قیافشون معلومه که هیچکی کاری بهت نداره
مامانی نازگلا
پاسخ
من یه بار با منوچهری سر یه اتفاقی که تو بیمارستان بودیم دعوام شده بود،،ازبیمارستان زدم بیرون داداشمم که خونه ما بود دنبالم اومد که قهر نرم ،اتفاقا دو تا پلیسم اونجا بودن ، هر چی من داد و بیداد کردم که به تو چه، چرا مزاحم میشی این پلیسها انگار نه انگار که پلیسن،دیدم آبی ازشون گرم نمیشه رفتم بهشون گفتم انگار شما پلیسینا الان نباید هیچ واکنشی نشون بدین؟؟؟؟گفتن کاملا تابلو که دعوای زن و شوهریه و هیچ ربطی به ما ندارههیچی دیگه حسابی اون همه فیلمی که دیده و ازشون یاد گرفته بودم که بواسه پلیسها داداشی برا توضیحات میره و من درمیرم تو ذوقم خورد
سارا مامان اهورا
10 دی 92 9:29
خوش به حالت حداقل میتونی ماهان رو تنها بذاری و با شوهرت تنهایی بیرون بری البته ماهان جونم دیگه مردی شده من که تو این زمینه عقده ای شدم هر جا بریم اهورا رو هم باید ببریم حالا با بودنش مشکلی ندارم هنوز از در خونه برون نزدیم میگه خسته شدم نمیونم راه برم بغلم کنین
مامانی نازگلا
پاسخ
شمام از حربه ما(بغل نگرفتن و دادن حس استقلال به بچه) استفاده کنین مطمئن باشین میگیره و اهورا جونمم تنها موندن تو خونه رو ترجیح میده به مسافتهای طولانی با پای پیاده حالام دیگه گریه نکن ما میریم جیک جیک میایم به شمام تعریف میکنیم چی شد چی نشد خخخخخخخخخخخ
سارا مامان اهورا
10 دی 92 9:30
ای جوووووووووونم قربون این پسر موتور سوار برم من
مامانی نازگلا
پاسخ
خدا نکنه،عزززززززززززززززیز دللللللللللللم
بی هنر
10 دی 92 12:30
سلام ماهان جونی... رفته بودم مسافرت.... جایی که بودم اصلا به اینترنت دسترسی نداشتم.از یه جایی به بعد نبودم که بخونم .... میااااااام تلاف یمیکنم. از پست "تا سه نشه بازی نشه...." به بعد نخونمدم آمااااااااااا میااام
مامانی نازگلا
پاسخ
سلام بی هنری همیشه در سفر ماااااااااااااااا جای آماتم که محفوظه..میدونی کجا رو میگم،پس نمیگم که ریا نشه
لیلا مامان پرنیا
10 دی 92 12:48
عزیـــــــــــــــــــــــــــــــــزم جیک جیکتون پایدار وابدی
مامانی نازگلا
پاسخ
قررررررررررررررربووووووووووووووونت بششششششششم،میسیییییییییی
لیلا مامان پرنیا
10 دی 92 12:48
قربون دوستم برم که همیشه یه سبک جدید برای پست هاش داره
مامانی نازگلا
پاسخ
خدا نکنه لیلا جونم شرمندم میکنی
لیلا مامان پرنیا
10 دی 92 12:49
عزیزم دامادم آقاس قدرش رو بدون تا تحویلمون بدی آیسان جون
مامانی نازگلا
پاسخ
آآآآآآآآآآآآآآآآاخییییییییییییییییش خدای من ،قربون دوماد تو و عروس خودم بشم من تنهاااااااااااااااااراستی لیلا جونم تو وحشت نمیکنی من مادر شوهر دخمل نازت باشم
لیلا مامان پرنیا
10 دی 92 12:50
عزیزم عکس هات عالیه هزار ماشاا.. یه جنترمن حسابی شدی رو موتور
مامانی نازگلا
پاسخ
مرسی خاله جونم،خودمم عاشق این عکسمم،مخصوصا که عکاس همین عکسمم زده پشت شیشش،راه به راه میرم نیگاش میکنم کیف حال میشم
لیلا مامان پرنیا
10 دی 92 12:51
نون روغنیت تو حلقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
مامانی نازگلا
پاسخ
عمممممممممممممممررررررررررررررا اگه بزااااااارم،خودمون گشنه تشنه ایم در حد گرسنگان آفریقااااااااااااا
مامان پریسا
10 دی 92 21:29
وای دختر اولشو خوندم ترسیدم!!!
مامانی نازگلا
پاسخ
خخخخخخخخخخخخ شرمندتم شدییییییییییییید
مامان پریسا
10 دی 92 21:29
سفره های خالی ولی دلی پر از عشق....
مامانی نازگلا
پاسخ
اون سفررم نداشتیممممممممممممممممم خخخخخخخخخخخ رو دستمون نگه داشتیم نون خالیمونو
مامان پریسا
10 دی 92 21:30
عکسای ماهانی جون خیلی خوشکل هستن
مامانی نازگلا
پاسخ
ممنون مامان پریسا جونم چشماتون خوشگلن
حباب
10 دی 92 22:44
خییییلی باحال بوووووووووووووود....منم ولا همش به همسری میگم چرا گشت مارو نمیگیره خخخخخخخخخ
مامانی نازگلا
پاسخ
یه راهنمایی میکنم بهتون بعدا باهاتون حساب میکنم، شما گشت ارشاد و خواهر برادرای دینی بسیجی رو دیدین قفل دستهای گره زده همو رها کنین و زیر چشمی مثلا نیگاشون کنین اونا خودشون کارشونو بلدن مییان سراغتووووون
بی هنر
11 دی 92 8:39
الان که متن رو خوندم میبینم خیییییلی حرفا واسه گفتن هست آماااااااااااااااااااااااااااا همین اول کاری یه سوال فنی برام پیش اومده!؟ میشه به من بگین این "فلکه برق" دقیقا چی میتونه باشه؟؟؟؟
مامانی نازگلا
پاسخ
همه حرفهای گفته نگفتتون تو حلق مااااااااااااا،که صدای قمری ازش درآدمنظورم از بیخ و بن همه خطریها کندن بود
سارا مامان اهورا
11 دی 92 12:27
آخه نمیدونی این نیم وجبی چه غرور و یه دندگی داره چندبار بیرون گریه کرد که راه نمیرم بغلم کنین ماهم بغلش نکردیم و راه خودمون رو رفتیم گفتیم الان میترسه و دنبالمون میاد ولی دریغ از یه قدم فقط جیغ میزد و گریه میکرد خیلی ازش دور شدیم اما تکون به خودش نداد آبرومون رفت همه شدن تماشاچی ما. ما هم برای اینکه بیشتر آبرومون نره با احساس شکست کامل برگشتیم و بغلش کردیم
مامانی نازگلا
پاسخ
آخخخخخخخخخخی پ حسابی از رو بردتتون اهورا جونمالان دارم بار سنگین نگاههای شماتت بار مردمم که داشتن تماشاتون میکردنو حس میکنننننننننننم
سارا مامان اهورا
11 دی 92 12:55
مامانی نازگلا
پاسخ
ایییییی جااااااان،،چررررررررررراااااااااااااااااا
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 13:53
عزیزم میشه بگی چی رو بریدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نکنه کیک تولد بریدی ؟؟؟؟؟؟؟؟ وای انگشتت چطور اون که نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانی نازگلا
پاسخ
نیدوووونم مهری جونی، گیر نشو هیجوری از تو فیلما یاد گرفته بودم خخخخخخخخخخخخخخ
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 13:54
مگه چطوری ادامه میدید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چی رو بیخیال ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هنوز کلی کار داریم
مامانی نازگلا
پاسخ
ههههههههههههه اونجوری دیدارهای پنهونی و کاشتن ماهان تو خونه و.............واااااااای نههههههههه،،تو مجردی بی خیال بد آموزی دااااااااااااااره
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 13:56
ببخشید ما که اینجا موشکلی نداریییییییییم که ........ کدوم راه قانون ؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه راه داره ملت بی خبرن
مامانی نازگلا
پاسخ
شمااااااااااا دیر رسیدین با خیری و خوشی حلللللللللللللل شد ،میگم حل یعنی حلاااااااااااا..از نوع مزدوج و ازدواج و ختم به خیر و این حرفهااااا
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 13:58
نکنه کاخ سفید رو تو ساختی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ای نامردا اشغالش کردن
مامانی نازگلا
پاسخ
من نساختم اما میتونست که مال من باشه....نمی تونست عااااااااااااایا؟؟؟؟
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 13:59
این دیگه چیه ؟؟؟؟؟؟؟ چی رو به چیش میبخشی
مامانی نازگلا
پاسخ
عطایش را به لقااااااایش،...وا نشنیدی تا حالاعجبااااااااایعنی اینکه من الان نمیتونم تو آب نمک بخوابم اگه بهترش گیرت نیومد بیای سراغممممممممممدانیدی الااااااان
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 14:00
ای وای دلم براش سوخت ............... البته زیاد هم بد نشد سوخت تولید شد
مامانی نازگلا
پاسخ
یعنی الان این حس انسان دوستانت و تولید سوختت کلهم ریا نشه تو حللللللللللللقم
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 14:01
راستی اون دفاع از چه نوع دفاعی بود منظورم مقدس بود یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانی نازگلا
پاسخ
نه بااااابا یه جور دفاع خاص تو مواقع خاصه و یه جاهای و موقعیت خااااااااااصترررررررررچه خاص تو خاصی شد الااااااااان
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 14:05
عجـــــــــــــــــــب امید رفته تو چشاش ؟؟؟؟؟ به نظر من اتفاقا الان وقتشه تو ادامه بده
مامانی نازگلا
پاسخ
ادامه دادم خخخخخخخخخخخخ،،یه دو سه تا کردم ،حل شد رفت پی کاااااااااارش
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 14:06
آیسان جونم تو گول این حرفا رو نخور ییی اااا اگه تنگه خودم میام کمک با هم میکشیم گشاد میشه
مامانی نازگلا
پاسخ
قربون دستت ،ممنون هم رزززززززززززززم،روت حساب میکنم
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 14:07
حق نداری تنهایی جایی بری منم باید با خودت ببری گردش
مامانی نازگلا
پاسخ
واااااااااااااای نهههههههههههههه،من این همه خواهر برادر و بچه رو دور میزنم ....خجالت میکشم پیش تو برم جیک جیک که..
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 14:08
راستی عزیزم خودمونیم آآآآآ برنامه خواستگاری فردا چقد ذوق مرگت کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانی نازگلا
پاسخ
من کلا هفته ای یکی دوبار اینجوری ذوق مرگ میشم خخخخخخخخخخخخ
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 14:10
کاش اونجا بودم یه گره دیگه هم خودم میزدم اونجااااااااااااااااااا
مامانی نازگلا
پاسخ
از شما به ما رسیده نیت میکنم به جات این کارو میکنمممممممممم
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 17:15
الهی با لین جیک جیک کردن هاتون .... فقط نان روغنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه پنیر خامه ای هم میگرفتید با هم تناول میکردید
مامانی نازگلا
پاسخ
نقش زنان دلسوز و بی خرج و برج رو بازی مینمودیم،نمیشد،پنیر خامه ای گرون درمییومد
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 17:20
دوست خوبم آیسان جون از بابت شوخی هایی که کردم معذرت میخوام اگه زیاده روی هم کرده باشم بیشتر معذرت میخوام انشاله زیر سایه همدیگه همیشه خوش و خرم باشید
مامانی نازگلا
پاسخ
آخخخخخخخخخخخخخخخی عزیزم،لطف کردی بسیار زیااااااااااااد،من کامنتهای کل کلی رو بیشتر از کامنتهای احساسی دوست دارم چون به روحیم نزدیکه ولی اینا رو بخون یاد بگیر تو زندگی کم توقع و کم خرج باشی برا آیندت خوبه خخخخخخخخخخ
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
11 دی 92 17:23
ولی خودمونیم آآآآ دلم گرفته بود کلی حال کردم از این پستت .... جیک جیک..... انگری انگری
مامانی نازگلا
پاسخ
الهی دلت همیشه شااااااااد شاد باشه این انگریهارو کجای دلم بزااااااااااااااارم
امیرحسین کوچولو نفس ما
14 دی 92 15:47
ای جونــم آیسان.کلی کیف کردم از جیک جیک تون.چه کار خوبی کردین،چقدر خوبه که همسری پایه ست.همیشه برید مراسم جیک جیک.واقعا لازم که گاهی اوغات مامان باباها با هم تنهایی خوش بگذرونن.عشقتون پایدارررررر.
مامانی نازگلا
پاسخ
آخخخخخخخخخی میسی گلمخدا خیرش بده منوچهریم همه جوره پایست با من و ماهان و زندگیمونایشاله زندگی شمام سراسر شادی و نشاط باشه
امیرحسین کوچولو نفس ما
14 دی 92 15:47
قربون ماهانم که آقا شده
مامانی نازگلا
پاسخ
خدا نکنه عزیزززززززززززززززززم
مامان پارسا
15 دی 92 10:15
اي خدا نكشدت دختر اول پست رو خوندم دلم هري ريخت پايين هرچي بهت بگم كم گفتم كي ميخواي دست از اين ديوونه بازيهات برداري
مامانی نازگلا
پاسخ
تبرییییییییییییک میگم به خودم که موفق شدمممممممآییییییییییی عصبانی میشی با مزه میشیاااااااااااا
مامان پارسا
15 دی 92 10:16
چجور دلت مياد بچه رو تنها بزاري خونه و خودت بري جيك جيك كردن شانس آوردي كنارم نيستي و گرنه بابت نوشته هاي اين پستت پوستت و ميكندم
مامانی نازگلا
پاسخ
خخخخخخخخخخ پییییییییییییش ممییاااااااااااد دیگگگگگگگگهخوبه که تو مادر شوهرم نیستییییییییییدارم تصور میکنم اینجا بودی سرمو میبریدی میزاشتی رو سینممممم
خاله هدی مامان پارسا
15 دی 92 13:13
شماهم بلههههههههههههههه
مامانی نازگلا
پاسخ
مگه شماااااااااااااااااام بعععععععععععععلهمیگن دست بالای دست بسیار است
مامان سيد محمد سپهر
15 دی 92 17:44
چه عكس هاي قشنگي از مهد ماهان جونم ثبت كردين...دستتون درد نكنه
مامانی نازگلا
پاسخ
ممنون عزیز دلم،اولی که خودمون تو آتلیه گرفتیم،دومی برا مهده
مامان سيد محمد سپهر
16 دی 92 8:43
عزيزم......ما كه از جيك جيكمون خيلي وقته گذشته..يعني وقت جيك جيك نداريم و همه چيز به خاطر سپهره....
مامانی نازگلا
پاسخ
اصلا اعتقاد ندارم زهره جونمااااااااااسپهر جونمم باید آشنا بشه با عشق و علاقه مامان و بابا به هم و زندگی شیرینشون..این جیک جیکام آدمو سر ذوق مییاره که به ثمره عشقش بهتر و بیشتر توجه کنه خوب
مامان سيد محمد سپهر
16 دی 92 8:43
جالبه كه ماهان متوجه جيك جيك مي شه
مامانی نازگلا
پاسخ
آره زهره جونی ماهان با این احساس بزرگ شده