تولد مامانی
سلام گلم،
امروز اول آبان ،تولد مامانی
سالهای قبل یه طرف و این دو سه سالی که خودت بزرگ شدی و معنی تولد وسورپرایزو میدونی یه طرف
پیارسال روز تولدم که تا آخر شب کلاس داشتم ،تو خوشگلم و بابایی کلی سنگ تموم گذاشته بودین و حسابی خونه رو جارو پارو کرده بودین و کیک عشق و بساط شور و شادی مهیا کرده بودین و بابایی برا دو تامونم کادو گرفته بود و تو هم به اصرار کادوتو که شیطونک چرخان بود و خودتم خیلی دوسش داشتی به من دادی که البته چند لحظه بعدم پس گرفتیا شیطون ....
پارسال هم تولدم بعده جشن کوچولو سه نفره تو خونمون شام دعوت عمه ستاره بودیم ، که موقع رفتن خونه اونا یهویی به سوپری مجتمعشون رفتی و به آقای فروشنده گفتی یه بیسگوییت خوشمزه برای کادو تولد مامانم بدین ، آقاهه هم که خیلی خوشش اومده بود یکی هم برا خودت داد(که البته پول دوتاشم خودم پرداخت کردمو تو هم نامردی نکردی و به خونه عمه ستاره که رسیدیم دو تاشم ازم گرفتی و با پسر عمه خوردین کجاش کادوی من بود نفهمیدم....
امروزمم که تولدمه باید بابت چهار تا ستاره ای که ازم به ازای حرف گوش کنی و مودب بودنت تو این هفته ازم گرفتی برات کادو بگیرم ...پسسسس امسالم ازت کادو نخواهم گرفت... تازه باید برات کادو هم بدم ...ولی باید یادت باشه انشالله و سلامتی بزرگ که شدی باید همه تولدامو عیدا برام کادو بخریییییییییییییا،هرچند تو فرشته کوچولوی من کادوی منی
راستی در مورد ستاره ها اینطوری که: من چهارشنبه های هر هفته به کلاس تربیت کودک میرم و با تدریس استاد دانشگاه آقای دکتر نورآذر با تو وروجکم یه قرارداد بستیم اینطوری که یه جدول روزانه باهمدیگه طراحی کردیم که به ازای هر تایمی که تو جدول کشیدیم پسر خوبی بودی و شیطنت خطرناک و خطر ساز نکنی یه ستاره از من بگیری که یه جایزه جزئی روزانه (پشمک و ارده و...)ازم بگیری و اگه در هفته بیشتر از 4 تا ستاره گرفتی یه جایزه هفتگی (سک سک ،اسباب بازی،سی دی) و اگه سه یا بیشتر از سه تا جایزه هفتگی در ماه داشتی یه جایزه بزرگتر (جایزه ماهانه) بگیری
این هم یه نمونه از جدول روزمرمون
7 تا زمان خواب |
7-5 |
5-3 |
|
تمیز و مرتب کردن لوازم شخصی |
پیاده روی و بازی آرام |
انجام تکالیف مهد و استراحت |
|
|
|
|
شنبه |
|
|
|
یکشنبه |
|
|
|
دوشنبه |
|
|
|
سه شنبه |
|
|
|
چهارشنبه |
|
|
|
پنج شنبه |
|
|
|
جمعه |
|
تعداد ستاره هفتگی |
||
|
تعداد جایزه درماه |
ماهانی جونم انگار بابایی پیر شده .... تا الان یادش نبوده که زنگ بزنه تولدمو تبریک بگه ..شب یه گفتمانی باهاش انجام می دم
حتما اول دی منم تولدشو یادم می ره ،حالا ببین کی گفتم