ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

اولین های ماهان جان

1391/8/15 11:45
1,785 بازدید
اشتراک گذاری

اولین بار که احساس کردم تو فرشته کوچولوی من،به خواست خدای مهربون تو وجوم بوجود اومدی:فروردین سال 86 بود

niniweblog.com

.اولین آزمایش و جواب مثبت به تاریخ 2/3/86  بود.اولین جواب آزمایش بارداری

 

  شنبه ٣ آذر سال ١٣٨٦ ساعت ١١:٤٠   صبح سرد و برفی به  دنیا اومدی و به زندگیم گرما  بخشیدی هوراniniweblog.com

هنگام تولد فقط دو کیلو و پونصد گرم وزن  کوچولوت بود ناراحتniniweblog.com

بیست و هشت روز بعد از تولدت اولین حموم  زندگیت رو تو سینک حموم بیمارستان  انجام دادیزبان

love heart 15

 

عکس عشق مامانی اولین باری که بعد از اومدن به خونه توی سینک ظرفشویی حمومش کردم

  عکس اولین حمومتو ندارم گلم چون تو بیمارستان بود این اولین حمومت تو خونه است

 فدات بشه مامانی که دوش آب اونقد متعجبت کرده بود که هنگ کرده بودی

 

چهل و سه روزگیت  اولین ناخنهای درازتو کوتاه کردم و البته قبلش خاله سیما همون ناخن اولتو که میخواست کوتاه کنه انگشت نازتو زخمی کرده بود،من کلی بابتش گریه کردمگریه

اولین مسافرتت ،عروسی عمو بهمن  و بعد دختر عمه فرزانه تو چهار ماهگیت بود که به مراغه و تهران رفتیم و تو کلی خسته و کوفته شده بودی و همش می خوابیدی niniweblog.com

                             عزیز دل مامانی عروسی عموبهمن اینقدی بود...جوجوی من

 

هفت ماهگیت اولین بار  تا لب آشپزخونه  و اتاق خواب می تونستی بریهورا

 

شش ماهگیت بخاطر اینکه مرخصی زایمان مامانی تموم شده بود  اولین بار ازم جدا شدی و به مهد رفتیقلب

اینم اولین مناسبت مراسم عید تو مهد کودک

niniweblog.com

 

اسم اولین مربی زندگیت خانم گوی گوز بود که خودشم بچه دار نمی شد برا همین گاهی لپاتو همچین ماچ یا گاز میگرفت که  چند روز لپات قرمز بودند گاهی هم یه بشگونکی ازت می گرفت چشمک

 

 

اولین جیشی که گفتی نه ماهگیت بود،خودت میرفتی دم سرویس و محکم به در می زدی یعنی جیش دارینیشخند

جونم برات بگه که اولین دندونت  تو روزای اولین تولدت خودشو نشون داد و حسابی منو خاله فاطمه خوشحال شد یم ،چون تا اون روز فکر میکردیم   نعمت دندون داشتن رو نداری  و دندون در نمی یاری نیشخندمحبوبترین اسباب بازی بچگی ماهان جون

اولین تولدت رو هم تو مهد،هم تو خونه مامانی من،و هم تو خونه عمه فرحت گرفتیم،نیس که ما ندید بدید بودیمخنده

 

 

اولین بار تو عشقم به تبعیت از سنا جون منو آیسان صدا کردی که سنا خودش کشفش کرده بود ،نه مامانیقلب

اولین رنگ عشقت زرد رنگ بود و و هنوزم  هست .

اینم  لباسهای  زرد رنگی که خودت انتخابشون کردی

 

 

اولین لغت نامه نی نی گونت هم این بود که به جای جیش دارم می گفتی اندو بادی  دارم که الانشم نمیدونم این کلمه چه ربطی به جیش داشت قهقهه

اولین سفر زیارتیت   محرم سال ٨٧ به مشهد و چهل روز بعدم به سوریه بود

 

اولین سفر خارجیتم توی دو سالگی همراه بابایی و مامانی  ترکیه بود .

.

.

.

اولین روزیم که  به اداره بردمت  ،روی مبل اتاق مهمان ریاست خوابیدی و اونجا رو به جیش خودت منور کردیقهقهه چقد من و همکارم زحمت کشیدیم که اونجا رو تمیز کنیم

 اینا اولین سه چرخه هات هستن

 

 

اینم اولین دوچرخه ماهی جونم که شوهر عمه اش علی آقا زحمتشو کشیده بود

 niniweblog.com

مامانی فدات شه همه اولین باراتو

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله راحله
21 آبان 91 13:06
قربونش برم چقدر نازییییییییییییییییی
مامان عرفان
21 خرداد 92 9:37
اي خدا چقدر نازه ماهان


مرررررررررررررررررسي نازم
مامان عرفان
21 خرداد 92 9:41
حالا ديگه ميري تركيه و نميگي ؟؟؟ خانوم شما از فردا اخراجي . بنده رئيس تان هستم . البته بودم .


الان نبود كه حالا شما بيا و آقااااااااااااااااااايي كن ببخش..جووني كردم،خامي كردم..