همه جا هستم و در حال تماشای توام...
همه جا هستم و در حال تماشای توام
من تماشاگر نامرئی دنیای توام
نگرانم که شبی در پی من گم بشوی
چون مه آلوترین قسمت رویای توام
تو نوازنده ی یک قطعه ی غمگینی و من
مثل یک نت نگران شب اجرای توام
روی سن رفتی و کم کم نفست بند آمد
مثل اکسیژنم اطراف نفس های توام
بین جمعیت کنسرت مرا پیدا کن
همه جا هستم و در حال تماشای توام....
ماهان جان و آیهان جان عزیزم،نفسهای مامانی سلاااااااااام به روی ماه و خوشگلتونبخدا مامان خییییییییلی خییییییییلی عاشقتونه و فدای جفتتتون این روزا همش میگم من چقد خوشبختم که شما دو تا رو دارم،چقد خدا دوستم داره و هواسش بهم بوده که شما رو بهم هدیه دادهخدایا شکر همه نعمتهات،ممنون بابت این هدیه هاتجانم بهتون بگه مامانی تو دهه سی زندگیش چندتا تار مو سفید کرده،یه نمه حافظشم کم شده،یه کوچولو هم چشماش تار و تیر میشه...البته اینا بخاطر شما خوشملا نیستا خوب دیگه مامانی نمنمک داره پیر میشهاز پیری نمیترسما از این میترسم که شما جوون بشین و این وابستگیتون و محبتتتون نسبت به من کم بشه،اونوقت دیگه میمیرررررررررررمخخخخخخخخ نامرد نباشینا پسملای گلم من به شدت از تنها شدن میترسم تا هر کجای موفقیت که رسیدین تا هر جای بزرگی،بلندی و خوشی بابایی و منو فراموشمون نکنین،بااااااشه خوشگلام ؟؟
خب بگم از شما که ماهان نازنینم داری امتحانات نهایی کلاس سومو میدی،حسااابی شلوغ شیطونتر شدی و آتیش سوزوندنت به اوج رسیده..آیهان کوچولو شلوغتر،شیطونتر ،دو روزه مهدتو عوض کردم و یه مهد خییییلی خیییلی بهتر گذاشتمت،4 تا دندون ناز از بالا و 4 تا از پایین درآوردی دو سه روزه به شدت عذاب داری و به شدت کلافه،منم خاک بسرم کردی با گریه هات و بی قراریاتدیشبم تا صبح پلک رو هم نزاشتی و همش سرپا بغلم بودی این سینه هامم اونقد مک زدی ،با دندونات گاز زدی ،کشیدی دیگه خدایی خونابه میومد،آخه مگه من یتیم نیستم چرا اینقد اذیت میدی بچه ههههه باشه قربونت بشم فداااای سرت مامانی
یه چند تا عکس خوشگل براتون یادگاری گذاشتم،قربون همه لحظه هاتون مامانی