ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

جواب سونو و این مدتمون..

1394/7/1 8:52
1,048 بازدید
اشتراک گذاری

تاری از موی سرت کم بشود میمیرم    اه گیسوی تو در هم بشود می میرم

قلب من از تپش قلب تو جان میگیرد     آه قلب تو پر از غم بشود،،می میرم

من که از عالم و آدم به نگاه تو خوشم   سهم چشمان تو ماتم بشود ،میمیرم

مثل آن شعله که از بارش باران مرده است اشک چشم تو دمادم بشود میمیرم

وقت بیماری و بی تابی من دست کسی،...

                                    جای دستان تو مرهم بشود،.... میمیرم

جان من بسته به هر تار سر موی تو است                                                                                           تاری از موی سرت کم بشود،،..... می میرم!!

سلااااااااااااااااااااااااااام به درازای غیبتمون و به وسعت دلتنگیمون به همه دوستای با مرام و مهربون و ناز پسرای خووووووووووووجگلمزیباخندونک والا راست راست راست اینکه کم پیدای وب شدیم دلیل اولش اینکه من این گوشیم سونی هستش به هیچ رقمی نمیتونم باهاش کانکت بشم و عکسهامونو بروز کنم اینکه پست بدون عکسم صفا نداره اصلا حال بروز کردن نمیده غمگینغمگیناین مدت که نبودیم خیلی اتفاقها افتاده ،خیلی تغییرا صورت گرفته که برا هر کدوم یه مختصر مینویسم.خخخخخخخخخخخ اول از همه ، یکی برامون بالشت بیاره بزاریم زیر کرک و بالمون ،چند تا هندونم برا زیر بغل لازم داریم،اوناییم که دخمل دارن زود زود برا تک مارکی جهاز دخملاشون و سرویس جواهرات مادر شوهر جونی که بنده باشم به فکر باشنعینکشیطان

شوخی کردم دوستای گلم الان حس سوزش شدید داشتم که اونا رو نوشتم خندونکپریروز  از اینکه چهار ماهم تموم شد و میخواستم برم سونو برا تعیین جنسیت دل تو دلم نبود راستش خیلللللللللللی دوست داشتم دختر دار بشم و از این نعمت خدا بهره مند شم ،همون روزم که میخواستم سونو برم با یه خانم که لباس نوزادی میبافه آشنا شدم و سفارش یه ست خوشگل دخترونه بهش دادم ،یعنی یه جورایی میخواستم خدا جونو تو آمپاس بزارم که بهم دخمل بده ،اما نشد که نشد گریهغمناکگریهغمناکوقتی سونوگرافی بهم اعلام کردن که ایشالله سال دیگه  و دفعه دیگه دختر ،،لب و لوچم تا زانوهام آویزون شدن و یه نمه افسردگی گرفتم  که وقتی من بمیرم دختر ندارم که برام گریه و زاری کنه و مراسم بگیره ،اما حال خوش ماهان و منوچهر و شکر گذاریاشون برا سالم بودن بچه زودی حالمو خوب کرد خدا رو هزار هزار بار شکر که بچم سالمه آراممتنظر راستش بیشترین دلیلی که میخواستم دختر دار بشم اول اولش  این بود که دوست داشتم تو دخترم ادامه آرزوهامو پیدا کنم ..بعدم حرفهای ماهان بود که وقتی ازش میپرسیدم دوست داری نی نی دختر باشه یا پسر میگفت اول خودش سالم و سلامت  باشه بعدشم برا من فرقی  نمیکنه  اگه دختر باشه خوشبحالمه چون میخواد تو عروسیم همش قر بده و برقصه اگه هم پسر باشه باز هم برا من خوبه چون وقتی شما بمیرین دست تنها نیستم و یکیمون تو خونه پیش مهمونا میمونیم و پذیرایی میکنیم یکیمونم با ماشین مهمونا رو به قبرستان میبریم و میاریم!!!ترسوسوتمنم با خودم تصمیم گرفتم زا زا تا دختر زایی،پس سال  دیگه همین مکان همین زمان سونوی بچه سومم  منتظر باشینخندونک..اما برا ماهان جونم که میخواد داداش دار بشه خیییییلی خوشحالم  و این ناز گلمم از الان خیلی دوستش دارم قلبونش بلم مننننننننننبوسمحبت بعدش اینکه خونمونو  با یه خونه کمی بهتر تر به سلامتی عوض کردیم، که محیطشم خیلی خوبتر از خونه قبلیمونه،شباشم عین شبهای فرانسه و اروپا دیدنیه،یعنی شوشو و من هر وقت برا اروپا دلتنگ میشیم میریم سر چهار راه میایستیم و مردمو تماشا میکنیم دلمون و روح و روانمون شاد میشه ،البته من همش حواسم به شوشو هستش که همه رو نبینه و با هزار دوز و کلک هواسشو پرت میکنم که بعضی صحنه های فجیع رو نبینه زبانخندهطفلی بچم ماهانم عین مامان باباش ندید بدید  از جلو بعضیا که میخواد رد شه بر میگرده با یه صدای بلند و اشاره دست نشون میده واااای اینم روسری نداره اونم مانتو تنش نیست ..!! اععععع بچه یه ذره روشنفکر باشعصبانی هیس سوم اینکه امروز اولین روز مدرسه ها در سال جدید بود ،قربونش بشم ماهانم با چه ذوق و شوقی  امروز راهی دبستان و مقطع دوم به همراهی من و داداش و باباش شدآرامبوس منم از پنج مهر کلاسام شروع میشه خدا میدونه با این وضع چجوری میخوام برم سر کلاسمتفکر

بعدشم  که دیروز سالگرد خونوادم بود  و من یه مراسم کوچولو تو خونمون داشتم (روح همه رفتگان و خونواده منم در آرامش و غرین رحمت و مغفرت الهی)غمگینغمناک...

خب دیگه فعلا تا اینجا یادم بود از اینیم که کلی عکس بکر تو گوشیم دارم و نمیتونم بزارمشون دمغغغغغغغغم...همتونم به اندازه دریاها دوستتون دارم مرسی مهربونا از پیامای زیباتون،بوس بووووووووس،بووووووووووووووووووووووووسبوسمحبتراستی پای بی ادبیم نزارین براتون کامنت نمیزارم دکترم قدغن کرده زیاد پای نت و گوشی و کامپیوتر نشستن رو میخوام به سلامتی یه نی نی سالم دنیا بیارمآرامخجالتمحبت

 

پسندها (4)

نظرات (10)

مامان اهورا
1 مهر 94 12:09
ای جوووونم عزیزم بسلامتی ایشالا چه جالب منم مثل تو دلم دختر خواست اما خدا نخواست دیگه پسرامون داداش دار شدن و خودمون بی دختر
مامان بردیا
4 مهر 94 10:14
مامانی هیشکی پسر نمیشه.من که عاشق پسرام
مامان کارن( رزیتا )
6 مهر 94 13:51
به به به به مبارکاااااااااااااا باشه ... منم دوست داشتم دختر باشه بچت حالا من چکاره ام نمیدونم ولی خب اینجوری برا ماهانی بهتره همجنس باشن بهتر با هم کنار میان موفق باشی دوست عزیزم منتظر عکسای خوشگلتون میمونیم
مامان کارن( رزیتا )
6 مهر 94 13:53
راستی اسمشو چی میذارین؟ ماهان و نویان؟ ماکان؟ شایان؟ یزدان؟ هاکان؟
مریم مامان دونه برفی
7 مهر 94 9:49
مبارکه ...مبارکه
بابا و مامان
19 مهر 94 7:13
مامان فاطمه
20 مهر 94 17:19
سلام عزیزم تبریک میگم انشالله قدمش پر برکت و خوش روزی باشه و این دوران بارداری رو به سلامتی بگذرونی حتما خدا خواسته که یه گل پسر دیگه بهت بده شکر گذار باش خدارو شکر سالم باشه عزیزم
مامان آرزو
25 مهر 94 9:22
سلام آیسان جونم.نمیدونی چقدردلم براتون تنگ شده بودفدای ماهانی بشم که دبستانی شده ببوسش ازطرفم
مامان آرزو
25 مهر 94 9:24
واااااای مگه باردارشدی؟؟خیییلی خوشحال شدم،ایشاا...بسلامتی عزیزدلم،منم ازخدامه بچه بعدیم پسربشه
مامان امیرعلی
9 آبان 94 11:18
به به بالخره یک پست جدید دیر اومدی ولی پر از خبر بودی خداراشکر همهشون عالی بودن ببینم کجا رفتین که اروپایی واسه قلب شوهرت ضرر نداشته باشه