تولد هشت سالگی ماهان جون
عشوه هایت مست مستم میکند.خنده هایت بت پرستم میکند
حرفهایت بوی باران میدهد،آرزوهای مرا جان میدهد
چشم هایت لبریز از شراب،میبرد از دل قرار و صبر و تاب
برق چشمت شعله فانوس عشق،آه تو طوفان اقیانوس عشق
باتو هر شب غرق رویا میشوم،همچو قطره محو دریا میشوم
در نگاهت حرف های صد کتاب،شوق وصلت میبرد از دیده خواب
سلام به همه دوستای نازنینم و سلام عزیز دل مامان،قربون چشمای خوشگلت بشم که داری کم کم بزرگ میشی،سه شنبه به لطف خدا شمع هشت سالگیت رو فوت کردی و یه سال دیگه بزرگ و آقا شدیچه احساس قشنگی دارم که کنارم هستی و برات چهارتا چهارتا تولد میگیرم با کیک ها و کادوها و مهمونای متفاوتواااااااای داداشی به سلامتی بدنیا بیاد مجبورم برا اونم هر سال چهارتا چهارتا تولد بگیرم با یه تولد بابایی و دوتا تولد برا خودم بعبارتی میشه سالی 11 تا تولد حال داداشیم به لطف خدا خوبه خوبه الان هفته 25 ام رو سپری میکنیم،ایشالله زودی میاد کنارمون و جمعمون کامل میشهفقط هرزگاهی اذیتم میکنه و ناجور اسپاسم میگیرم،جوری که اصلا توان حرکت ندارمولی به اومدنش و 4 نفره شدنمون میارزه
جمعه هفته پیش کلی مهمون نهار به خواست تو و سفارش پیتزا،ناگت مرغ ،سالاد ماکارونی و سوپ قارچ درست کردم و تو دلم بشکن میزدم که امسال به خاطر شرایط جسمیم و اینکه تولدت تو ماه صفر افتاده ماست مالیش کردم رفت پی کارش دوشنبه شب اومدم برات کیک پختم ،کادو گرفتم ،گفتم گل پسری جمعه مهمونا اومدن اینم کیک و کادو تولد اصلیت بمونه شب یلدا تولد بابایی که جفتشو مفصل میگیرم دلخور شدی و گفتی اینجوری نمیشه که من اصلا سورپرایز نشدم همه قشنگی تولد به سورپرایزیشه و یه کادوی سورپرایز مثل روبات پرنده!!خلاصه بعد شام و کیک شما با دلخوری رفتی خوابیدی من و بابایی نشستیم نقشه ریختیم فردا و پس فردا رو که من مرخصی استعلاجی بودم به خاطر اسپاسم پام باباییم مرخصی گرفت و تا نصفه شب برات شکلات کاغذی درست کردیم و برنامه ریختیم ،صبح هم اول من به دکتر رفتم بعدش رفتیم کیک و وسایل تولد و کادو گرفتیم و اومدیم مدرسه و یه تولد سورپرایز اساسی برات گرفتیمتازه دلت خنک نشد که ثنا و سارینا و اردلان تو مهمونی مدرسه نبودن مجبورمون کردی یه کیک دیگه گرفتیم دوباره با وسایل تولد رفتیم خونه مامان اینا و یه تولد دیگه در خدمتت بودیم..اینا به کنار تولد شب یلداتم سر جاشه خخخخخخخخ
این کیک مامان پز شکلاتی نسکافه ای ..مدیونین اگه فک کنین خوشمزه تر از کیکهای حاضری نباشه
این شکلات کاغذیهای خوشگل کار دست مامان و بابا به تعداد بچه ها و مسولین مدرسه،خیلی ناز شده بود..همه ازم تعریف کردن
کیک ماهان جان تو مدرسه
خخخخخخخ الان 25 هفتم ،اضافه وزنم برا اونهوگرنه آیسان همیشه 38
قابل توجه::کل دانش آموزان اول تا ششم مدرسه همین تعدادکلاس چهارم و پنجم فقط یه نفر دانش آموز دارهماهان میگه بچه ها دلشون که بگیره با خانم معلمشون میان تو سالن یه ذره شلوغ پلوغی میکنن خانم مدیر دعواشون میکنه میدون میرن سر کلاسشونیکیشون همونیه که پشت به دوربینه،طفلک کلا جمع ندیده
ماهان چه ژستی گرفته
اینم کیک سوم تو خونه
افتتاح ربات پرنده ماهانی عصر همون روز
دوباره از گوشیم نتونستم عکسهای بیشتر و بهتر رو آپلود کنمهمینام فعلا غنیمته
راستی خاله نگار مهربون که همیشه هم شرمندمون میکنه این دفعم حسابی خجالتم داده و یه شلوار جین خوشگل و ناز برات گرفته که متاسفانه نتونستم عکسشو با بقیه کادوها بزارم از همینجا ازش یه دنیا تشکر میکنم بووووووووووس عکسو که میگیرم تو گوشیم مفعوالاثر میشه
عزیززززززززززززززززز دلم هزاران هزار بار تولد مبااااااااارک،عاشقتیم