تماشای ماهی قرمز
راهــ کـِـﮧ میـروے
عَقــَـب میـمــانَــم•••
نـَه بـَـرای اینـکـِـﮧ نـَخواهَـم با تــُـ[♥]ــو هـَـم قــَـدم باشَـم
میـخواهـم پا جاے پاهایـَـت بگــُـذارَـم
میـخواهـَـم مـُـراقبـَـت باشَم
میـخواهـَــم رد پایـَـت را هیچ خیابانـے در آغوش نکـِـشـَــد
تـــُـ[♥]ـو فــَـقـَـط بـَــراے مـَـنے•••
سلاااااااااااااام به روی ماه و قشنگ ناز پسر عزیزم و دوستای گل مهربونم
مامانی فدات قول دادم زود زود بیام تو وبت ،از آخرین پستیم که گذاشته بودم برات تا الان جفتمون مریض بودیم و تو استعلاجی ،امروز بهتر شدیم ،گفتم یه سر به وب تو دوستان خوب مشترک بزنم
الهی دورت بگردم مامانی ،پریروز که من مریض بودم و تو استعلاجی بودم هر کاریت کردم بیدار نشدی بری مدرسه و گفتی بی تو نمیتونم برم،،منم که مامان مهربوووووون بغلت کردم تا لنگ ظهر خوابیدیم،ظهرم بلند شده بودی برام اسپند دود کنی منم عصبی بودم،دعوات کردم که چرا دست به گاز زدی،،..اومدی با حرص نشستی میگی الهی بمیری مامان بمیری که من میخواستم برات اسپند دود کنم درد و بلاتو دور کنم تو همون بهتر که بمیری
امروز صبحم من هنوز کامل آماده نشده بودم که تو رو آماده کردم و گفتم تو حیاط کفشاتو بپوش و وایسا تا بیام اومدم دیدم در حیاط بازه تو هم نیستیپشت این ماشینو نگاه اون ماشینو نگاه نبودی که نبودیالبته بار اولت نبود که شیطنت میکردی و قایم میشدی و لی همیشه زودی از همون تو کوچه خودمون از پشت ماشینی تیری،، یه سوراخ سنبه ای پیدات میکردم ...امروز هر چی گشتم اثری ازت نبود رو زانوهام نشستم حتی زیر ماشینارم دید زدم ،با خودم گفتم خدایا کی درو باز کرد ،بچه رو کشید تو خونشسر صبحی یه سردردی گرفتم که بیا و ببین،چند بار بلند بلند صدات کردم،....گفتم نکنه رفتی تو خیابونبدو بدو اومدم سمت خیابون،چند نفر که هر روز ما رو با هم میبینن متوجه شدن و گفتن خانوم نترس پسرت بدو بدو از همین سمت رفت...با خودم فقط به این فک میکردم که با این عجله کجا رفتی؟؟..الهی دورت بگردم بهت رسیدم دیدم داری با پیرمردی که دیشبم همونجا بساط ماهی قرمز گذاشته بود حرف میزنی و ماهی قرمزا رو تماشا میکنی اول میخواستم دعوات کنم،ولی بعد کشیدمت تو آغوشمو و لوست کردم ،وای عزیز دلم چقد ترسیدم فک کردم گم شدیقربونت بشم همه کس مامان ،الهی همه درد و بلات به جونم ، هیچوقت گم نشو،هیچوقت تنهام نزار ماهان مهربونم