ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

مجلس ختم..آوینای عزیز و مامان بابای مهربونش

1393/5/21 23:40
1,119 بازدید
اشتراک گذاری

خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم / در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم

اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است

نه اینکه می­شه باور کرد دوباره آخر جاده است

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها

بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا...

مهدیه جانم..آقا مجید و آوینای عزیز نی نی وبلاگیم....و شما 36 نفرکشته شده  حادثه  پرواز تهران طبس که هر تک تکتان با مرگ دلخراشتان برای  همیشه شادی و خنده را از لب بازمانده هایتان دزدیدید...شمایی که هر کدام آرزوها و رویاهایی در سر داشتید ولی  تقدیر شما را اسیر خاک کردت تا ابهت خود را جلوه تر و نمایانتر کند...شمایی که شایدبه تنهایی دنیایی برای دیگران بودید و اینک  با رفتنتان دنیای آنها را هم ویران کردید.. روحتون شاد شاد..آرام بگیرید...آرام آرام چنان چه هیچ وقت در این دنیای نامهربان  نبودید..چنان چه هیچ آرزویی نداشتید..آنقدر آرام بگیرید که انگار نبودنتان هیچ کس را از پا نخواهد انداخت..چنانچه هیچ کس خود واقعیش را پشت خنده های الکی و گریه های بی معنیش  پنهان نخواهد کرد...و تو مهدیه عزیزم که بیشتر از همه اون 39 نفر بواسطه وب آوینا جون میشناختیمت..چنان آسوده بخواب که انگار هیچ گاه عاشقی نکرده بودی..هیچ گاه دست در دست همسرمهربانت شبانه روز برای آوینا و خوشبخت شدنش تلاش نکرده بودین..فک کن هیچ وقت برای آشیانه خوشبختیتان با ناملایمات زندگی نجنگیدین..فک کن هیچ وقت زحمت 9 ماه باراری و درد زایمان را نچشیدی..فک کن تو نبودی که شیره جانت را نثار آوینایت کردی تا بزرگ شود...پایش شدی تا پا بگیرد..فک کن تا آوینایت تب کرد تو نبودی که مردی و زنده شدی..فک کن تو نبودی که از  آرزوهایت و آینده ای که برای آوینایت در سر داشتی برایش گفتی...اصلا تو نبودی که به هر بهانه ای برای آوینایت ماهگرد وسالگرد تولد و جشن نیم سالگی گرفتی تا دختر کوچولویت خوشبخترین روی زمین شود.. ...با خودت،آوینایت و مجید ت خاک کن همه آرزوها و رویاهایت را..فکر درس و مشق آوینایت را دانشگاه رفتنش را..تماشای بزرگ شدنش را..فکر عروس کردنش  را......خاک کن خاطراتت راااا...همان خاطرات وبی که چقد دنبال آوینا دویدی تا یه لبخند بزنه و تو با شکار عکسش برا آیندش قاب خاطره کنی.....فکر ش را هم نکن  که  خواهر و مادرت چگونه باید غم دوریتونو تحمل کنن..فکر این را نکن که کی میخواد کلید تو قفل درتون بندازه و در خونتونو  باز کنه و چجوری اسباب و اساسیتونو جمع کنه..فکر اینو نکن که با خاطراتتون چه خواهند کرد ،،چقدر خواهند سوخت..،فکر ش رو نکن که چقد لباسهای تو و آوینا را خواهند بویید و با سوز خواهند گریست،فکرش را هم نکن کسی که سر مزارتون میاد چقد برایش سخت خواهد بود اول سر قبر کی بشینه و زار بزنه...تو آرام باش آرام بخواب..انگار هیچ اتفاقی نیفتاده.....   و تو  آوینای عزیزم که فرصت چشیدن طعم واقعی دنیا را نداشتی تو هم آرام بگیررررر چون تا ابد مامن امن بابا مجید و مامان مهدیه ات را داری....

با اجازه از روح پر فتوح مهدیه  عزیزم و آوینا جونمو((الهام خانم عزیز)) این عکس ها رو از وب ایشون میزارم..دوستان عزیز و مهمانهای گرامی لطفا همگی برای شادی روحشون فاتحه و صلوات بفرستیم..الهم صل علی محمد و آل محمد..

دخمل نازنازی من عیدت مبارک

آرزویم این است نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد . . .

نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز . . .

و به اندازه هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد . . .

و به لبخند تو از خویش رها می گردد . . .

و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد((مامان مهدیه))

گریهگریهنترس مامان مهدیه اش نترس..آوینا  دیگه هرگز اشک در چشمش نخواهد رفت..هرگزززززز..مطمئن باااااشگریهگریه

تا بحال دختر از نوع هندی به این قشنگی دیدی؟

بگو ماشا اله (یادت نره..)

.

.

.نمی دانم کدام حسود ماشالله نگفت...کدام چشم بد نظر کرد به خوشبختیتان..

...

خدایا چجوری دلت اومدددددددددددد...

دختر ماهم، نیم ساله شدی. نمیدونی چقدر خوشحالم، خیلی خیلی دوستت دارم، عاشقتم. تولدت مبارک

فدات شم عزیزم مهربونم مامانم....طفلی مامان مهدیه....قربون احساساتت بشم...گریهگریه

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم / خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

روحتون شاد و یادتان گرامییییییییییییییی...

آخرین وضعیت سن شمار آوینا جونم منهای این دو روز، 2 سال و 10 ماه و 28 روز سن دارد

   http://avina2011.niniweblog.com/p5.phpآدرس وب آوینا جونه که به قول دوست خوبم ناهید جون اون صدای خوشگل آوینا با شعر یه توپ دارمش..تا ابد زنده میمونه ..من که امروز چندین بار رفتم تو وبشون و هر دفعه اشکم با صدای خوشگل آوینا در اومد...

پسندها (4)

نظرات (38)

بابا و مامان
22 مرداد 93 7:54
مامان ریحانه
22 مرداد 93 8:14
مامان ریحانه
22 مرداد 93 8:15
آیسان جون خدا اموات خودتم بیامرزه ..چقدر خوب نوشتی از آرزوها و سختیهای یه مادر
مامان ریحانه
22 مرداد 93 8:15
الهم صل علی محمد و آل محممد...........روحشون شاد
❤مامان سونیا❤
22 مرداد 93 9:38
خدا رحمتشون کنه انشالله که روحشون قرین رحمت الهی باشه
❤مامان سونیا❤
22 مرداد 93 9:40
خیلی جگرم سوخت وقتی نوشته هات رو خوندم بیشتر سوختم وقتی نوشته های مهدیه برای دخترش رو خوندم کباب شدم وقتی روزشمار سن آوینا خانم رو خوندم خدا به خانوادشون صبر بده خدا کمکشون کنه تا بتون این مصیبت رو درک کنند و باهاش کنار بیاند خدایا خودت یک کاری بکن
مامان فاطمه
22 مرداد 93 9:59
وای خدایااااااااااااااا..عظمتتو قربون..آتیش گرفتم آیسان خانم روح رفتگان خودتم شاد عزیزم..
مامان فاطمه
22 مرداد 93 10:00
الهم صل علی محمد و آل محمد...مهدیه خانوم،آقا مجید،آوینا جان..و36 تن از هم میهنان عزیزمون..روحتون شاد
مامان فاطمه
22 مرداد 93 10:02
کاش این پستو نمییومدم دلم بلوایی شده..چقد ناز بوده آوینا..چقدر قیافه معصومی دارن خونوادگی
رزا
22 مرداد 93 10:18
آلودگي هاي عميق بر روي زيور آلات مي تواند محلي براي رشد باكتريها و خطري براي سلامتي شما و كودكانتان باشد.با گروه محصولات رزا لذت تميز كردن سرويس ها و زیورآلات طلا را تجربه كنيد و قبل از هر مهماني متمايز شويد. این محصول كاملا استريل، علمي و بر اساس دانش نانو ساخته شده است و ترکیبی ملایم و سازگار با پوست دارد. http://rastaco.ir
مامان ناهید
22 مرداد 93 11:42
مامان ناهید
22 مرداد 93 11:45
سلام عزیزم چقدر درناکه فدات بشم که چقدر دلت مثل دل یه گنجشه کوچیکه انشالله رفتگان شمارا هم بیامرزد شما از همه ما بیشتر می تونید این داغ بزرگ را درک کنید وبفهمید چقدر برای بازماندگان سخته انشالله دیگه از این اتفاقات نسیب هیچ کس نشود هرچند که شنیدم دوباره سانحه قطار مشهد دیروز اتفاق افتاده
مامان ناهید
22 مرداد 93 11:49
آیسان جون این مطالبات اونقدر برام سوزناک بود که همه چیزهایی که گفتی من تو این چند روز تو ذهنم مرور می کردم کی دلش میاد کلید بندازه تو قفل درشون واسباب اساسیشونو جمع کنه نمی دانم چه بگویم چقدر سخته دیدن چهره ماهشون از این دنیای بی رحم لذتی نبردن
مامان ناهید
22 مرداد 93 11:51
تشکر می کنم از دوست عزیز خواهر مهربانم ایسانی که همیشه در همه لحاظ چه شادی وچه ناراحتی در کنار همه دوستان بودید انشالله همیشه سالم وتندرست وزنده باشید هم شما وهم خانواده عزیزتون
مامان پارسا
22 مرداد 93 12:54
روحشون شاد خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
مامان هانا و آریا
22 مرداد 93 14:08
واااایی خدا جونمم چقدر سختهههه تحملش روحشون شاد باشه... چقدر دلم گرفت
♥بابایی و مامانی♥
22 مرداد 93 14:59
واقعا نمیدونم چی بگم یا شاید اشکام امون اینکه صفحه کیبرد رو ببینم رو نمیده ولی برای همشون از خدای بزرگ طلب امرزش دارم وروحشون شاد
سمانه(مامان سروش)
22 مرداد 93 19:23
چه دنیای بی اعتباری... روحشون شاد ...
زهرا
23 مرداد 93 0:50
خدایا با خوندن این خبر دلمون کباب شد خداوند روحشون رو قرین رحمت کنه روحشون شاد و یادشون گرامی
مامان کارن
23 مرداد 93 8:31
اول صبحی بدجور دلم گرفت- روحشون شاد جاشون تو بهشت
مریم مامان دونه برفی
23 مرداد 93 8:55
فقط میتونم بگم متاسفم . دیروزکه اومدم و وبتو دیدم جز گریه نتونستم کاری بکنم. ........ متاسفم که....
مامان آروین(مهناز )
23 مرداد 93 11:25
مامانی فاطمه
24 مرداد 93 13:54
خدایا حکمتت چی بووووووووووووووود
سارا مامان اهورا
24 مرداد 93 14:54
سارا مامان اهورا
24 مرداد 93 14:55
دلم آتیش گرفت براشون خدا رحمتشونکنه
سارا مامان اهورا
24 مرداد 93 14:57
همیشه با خوندن پست هات کلی میخندیدم اما اینبار حسابی دلم گرفت ایشالا دیگه شاهد این اتفاقات نباشیم تو کشور ما به هیچ وسیله نقلیه ای نمیشه اعتماد کرد همیشه باید بشنویم و غصه بخوریم
مامان
25 مرداد 93 2:29
دلم کباب شد....
مامان
25 مرداد 93 2:31
مامان امیرعلی
25 مرداد 93 8:52
وای چقدر دردناک تو یادی از اونا کردی و اشک و آه هم سهم ماشد
مامان زری ترانه
25 مرداد 93 12:59
حالم خوب نیست آیسان جان . دستام توان نوشتن نداره . خدا به خانواده هاشون صبر بده . وقتی فکر می کنی می بینی چه غمهایی تو دنیا و ما فکر می کنیم اینا مال خونه همسایه است.
مامان آیسو وآیسا
27 مرداد 93 11:17
مامان بچه ها
28 مرداد 93 13:21
خدا روحشون رو شاد كنه و اونجا جاشون بهترين باشه.آمين
مامان فاطمه
29 مرداد 93 8:56
آخی عزیززززززززززززززززززممممممممم
سپیده
29 مرداد 93 10:48
روحشون شاد. خدا همیشه جای شکرشو باقی می زاره و خدا هزار مرتبه شکر که 3 تاشون با هم پرواز کردند. اگر یکیشون روی زمین می ماند . . . خدایا شکر. روحشان شاد.
مامان ثنا
1 شهریور 93 12:47
سلام آیسان جونم. ممنون که باهام آشتی کردی. بخدا خیلی درگیرم. میبینی که وب ثنا رو هم دیر به دیر آپ میکنم. این مطلبو که خوندم بغض تو گلوم جمع شد. اشکام داره میاد. قلبم گرفت. باورم نمیشه. خدا رحمتشون کنه. چقد سخته
مامان اعظم
6 شهریور 93 19:02
سلام. روز شما هم به خیر و شادی . تو عزیز دلمی. ممنون از این همه محبتت گلم
مامان گلشن
26 شهریور 93 13:13
خیلی گریه کردم .وقتی خبر رو از تلویزیون دیدم گریه کردم .اما فکر نمیکردم ی روزی اینجوری با هاشون برخورد کنم
نوشين
2 مهر 93 12:52
من توفرودگاه ديدمشون ، ىادم نميره، هردفعه دارم سايت پسرمو درست ميكنم ميگم بعد از من چه خواهد شد