ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

دعوای مامان وگل پسری

1393/4/7 9:24
569 بازدید
اشتراک گذاری

جای مهتاب،، به تاریکی شبها تو بتاب...........من فدای تو...،به جای همه گلها تو بخند..

عزیز دلم سلام ..

اول از همه بابت دیروز عصر و اینکه مجبور شدم دعوات کنم شرمنده گل پسرم..ببخش مامانی رو ،خوب دیگه یه روزایی هست که مامان باباها مجبور میشن..یعنی شما وروجکها یه کاری میکنین که آدمو  مجبور میکنین که دعواتون کننخجالتغمناک دیروز خونه عمه رفتنی،پاتو کردی تو یه کفش که باید  به انتخاب خودت لباس بپوشی دلخور رفتی اتاق بالا و برا خودت لباسی که دلت میخواست  پوشیدی  .. یادت رفته بود  درو  ببندی و ما هم شب خونه عمه فرح موندیم برگشتیم خونه دیدیم گربه نره تشریف فرما شده تو خونه و یه شب تا صبح برا خودش خوشگذرونی کردهشاکیمن بیچاره چقد باید بشورو بساب  کنم با این سایز نحیفممممممممم.((دوستان همچنان سایز سی و هشت بجاست))خندونکراضیتا یه بار دیگه قدم تو اون اتاق بزارمغمگینظهری ام رفته بودی رو تموم دست و بالت با ماژیک داده بودی پسر همسایه یادگاری نوشته بود...تعجبچقد اعصابم خط خطی شد در مقابل اعتراضم بهم شکلک در میاوردیکچلعصری هم که میخواستیم بریم پیاده روی،، حسابی بهم تندی کردی که چیه مامان خانومی هر روز هر روز من  و بابایی رو میکشونی بیرون خسته میکنی،خیلی دلت میخواد خودت برو ،،با من و باباییم کاری نداشته باش!!!ترسوخدا بیامرزه خدا بیامرزه اون قدیمیها رو که میگفتن کتک از بهشت اومدهخندونکخندونکاوه اوه اوه کتکت نزدماااااا بخدااااااااا..فقط در حد یه  کوچولو نعره کشیدن به سرت بود و یه نیشگون کوچولو از رو دستتخستهخجالتخخخخخخخخخخ دیگه مامانی گاهی پیش میاد...ببخشــــــــــــــید..آخه دیروز کلی کار داشتم تو هم راه براه اذیت میکردیخجالتقربون چشای خوشگلت بشم ماهان جونم  که برا تنبیهت گذاشتیم تو خونه موندی و با بابایی رفتیم از سر کوچه برا ماه رمضون خرید کردیم و اومدیم دیدیم،بی شام و  نشسته خواب رفتی...،شبم ، کلی بی قرار بودی و همش ناله میکردیخطاگریهدو بارم پریشون از خواب پریدیگریهکلی به خودم بد و بیراه گفتم و بغلت کردم و بوست کردم بوسنصف شبی هر کاری کردم  نتونستم با خودم کنار بیام و یه شب باهات قهر بمونم..بیدارت کردم اولش ناز میکردی،اما وقتی بهت گفتم برات کمپوت آلبالو که خیلی دوست داری گرفتم چشاتو باز کردی و سریع اومدی تو بغلمآراممنم بوسه بارونت کردم و بردمت آشپزخونه و اول بهت شام دادم و بعد کمپوتو باز کردم اونقد بلند بلند قربون صدقت میرفتم و بوست میکردم و میخندیدیم که بابایی هم به صدامون بیدار شد و اومد باهامون سحری خورد و نیت کرد که امروزو به استقبال ماه رمضان بره..آرامبعد اینکه با هم آشتی کردیم و به رختخواب رفتیم و تو بغلم خوابیدی،اونقدر آروم بودی و راحت خوابیدی که انگاری خسته صد ساله بودیبغلمحبتقربون تو عزیز دلم بشم مامانی که تو با این سن کمت متوجه رفتارا میشی و رو خوابت اثر میزاره...منبعد باید رو رفتام بیشتر توجه کنم و مراقب باشم که آشفتت نکنم....ماهان نفسم اینم یه روز از زندگیمون بود..خوب ،بد،یا ملس..گذشت و الان که تو اینا رو میخونی حتما برات یه خاطره شیرین شده..هر چقد که فکرشو بکنی از ته ته قلبم عاشقتم همه دنیای منننننننن....مطمئن باش هیچ گزینه ای حتی یه درصد جای تو رو برام نمیگیره قربونت برم..تا همیشه عاشقتتتتتتتتتتتتتممحبتمحبتبوسبوس

هیـچ میدانی چرا جــان را نثـــارت می کنـــم؟     تـا یقین گردد تو را می خواهم از جـان بیشتر

پسندها (7)

نظرات (40)

رویا
7 تیر 93 10:24
سلااااااااااااام آیسی جونم..چرا همه نظراتو تائید نمیکنی عایا؟؟؟
مامانی نازگلا
پاسخ
سلاااااااااااااااااام گلم خوبی؟عایات تو حلقم نظرات تو که همشون تائید شدن خخخخخخخخ
رویا
7 تیر 93 10:27
بیا خصوصی
مامانی نازگلا
پاسخ
ای گندت بزنه منحررررررررررررففففففففففففففففففففففف
رویا
7 تیر 93 10:28
ای قربون دعوای مامان و پسمل ناااااز بشمآخییییییییییییییییییییییییییییی
مامانی نازگلا
پاسخ
خدا نکنه عسیســـــــــــــــــــــــــــم
رویا
7 تیر 93 10:28
ههههههههههههه فک میکردم تو این مدت سایزت بالا رفته باشه خخخخخخخخخخخخخخخخخخ..
مامانی نازگلا
پاسخ
عه ه ه ه ه ه ه وااااااااااااااااااااااا..نه ه ه ه..خدا نکنه..اوه اوه اوه ه ه ه
رویا
7 تیر 93 10:29
میگما چقدم دست به عذاب وجدانت نوبرانستتتتتتتتت..عجب رشوه ای دادیاااااااااااا
مامانی نازگلا
پاسخ
خخخخخخخخخخخخخخخخ همیشه همین بوده
رویا
7 تیر 93 10:33
وای خدا چقد شیطون شده این ماهان جونی،قربونش برممممممممم
مامانی نازگلا
پاسخ
آره خدایی خیللللللللللی خدا نکنه عزیز دلم
رویا
7 تیر 93 10:34
آیسان جدا خجالت نمیکشی بچه به این باهوشی رو کتک میزنی؟؟؟؟؟
مامانی نازگلا
پاسخ
جدا جدا که چرا یه نمه خخخخخخخخخ..وا کی کتکش زدم!!!!!همش یه نعره کوچولو بود با یه نیشگون کوچولوتر که
رویا
7 تیر 93 10:35
وای چه لحظه رومانتیکی بوده لحظه آشتیتوون
مامانی نازگلا
پاسخ
بعله که رویایی بود..راست کار فیلمسازای هندی شده بود جون نعمه نداشتم
ناهید مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
7 تیر 93 11:39
ممنون عزیزم ایشالله روزی شما باشه چهارقلو بیارید
مامانی نازگلا
پاسخ
voooooooooooooooooov چهارتااااااااااااخخخخخخخخخ خوبه وا اما یه نمه ترسم داره
ناهید مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
7 تیر 93 11:41
مرسی عزیزم خیلی خوبه دوتاشون با هم ایشالله خوب بشن دیگه غمی ندارم
مامانی نازگلا
پاسخ
ایشالله به حق و حرمت همین ماه جفتشون خوب میشن عزیزم نگران نباش
مامان آروین
7 تیر 93 11:43
الهیییییی درکت میکنم آیسان جون منم سر آروین خیلی داد میزنم عذاب وجدان تا چند روز باهامه ولی خوب کاری کردی از دلش در آوردی الهی فداش بشم خیلی شیطون شده هااااااااااااااااا دعا یادت نره عزیزم خیلی محتاجم
مامانی نازگلا
پاسخ
وای مهناز جونم،من که پسری رو دعوا میکنم خودم گریم درمیاد و سر سه سوت میفتم دنبالش منت کشی
ناهید مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
7 تیر 93 11:47
عزیزم بشور بسایت سایزتو که تغییر نداده یه وقت کمتر نشی میشکنیااااااااااااا خدایی ناکرده ......... ای ماهان شیطون استقلال طلب شدی فدات بشم
مامانی نازگلا
پاسخ
ههههههههههه خخخخخخخخخخخخخ نه فعلا به قوت خود باقیم
مامان ناهید
7 تیر 93 11:56
عزیزم خودتو ناراحت نکن من اگه کسی یا حتی ملت منو ناراحت کنن نمی تونم خودمو کنترل کنم وعصبی میشم اونوقت بچه ها کاری کنن که دیگه تمام فداشون بشم سر اونا خالیشون می کنم ولی بعد که از دلشون بیرون آوردم تصمیم می گیرم دیگه از این کارای بد نکنم ولی مگه ملت ول کن من یکی هست هههههههههههه
مامانی نازگلا
پاسخ
وای خدای من ناهیدی جونم چرا دق و دلی ملتو سر بچه ها خالی میکنی توووووووبین خودمون بمونه منم لنگه خودتم خخخخخخخخخ
مامان ناهید
7 تیر 93 11:58
به گفتن خودت مامان بودن به همین چیزاش خوبه اگه همیشه مهربون باشی که دیگه نمی دونم بچه ها چه بلایی سرمون بیارن فدای شما مامان مهربون حالا بیا بغلم
مامانی نازگلا
پاسخ
آخی عزیززززززززززززززمممممممممم..بگیر منو اومــــــــــــــــــــــدم
سارا مامان اهورا
7 تیر 93 12:21
بعضی کارای بچه ها دیگه واسه آدم اعصاب نمیذاره منم وقتی اهورا رو تنبیه میکنم بعدش عذاب وجدان میگیرم
مامانی نازگلا
پاسخ
خخخخخخخخخخخخ حتما شمام کمپوت آلبالو براش میخرین تا از دلش درآد
سارا مامان اهورا
7 تیر 93 12:22
واااااااااااااااااای گربه؟؟؟ چه چندش خداییش حق داشتی با اون هیکل نحیفت عصبانی بشی
مامانی نازگلا
پاسخ
قربونت برم سارا جوونم..ببین چجوری دارن با سایز رنجور و لاغرم شوخی میکنن رواست عایاااااااااااا؟؟؟!!
مامان یاسمن و محمد پارسا
8 تیر 93 10:10
سلام عزیز دلم ناراحت نشو یه وقتهای این وروجکها خون ادم و بجوش میارن خودمونیم عجب گربه فرصت طلبی بوده
مامانی نازگلا
پاسخ
سلاااااااام دوست خوب خودم،خوبین،به سلامتی برگشتین..فرصت طلب میگیاااااااااا..عجوبه ایه برا خودش
مامان آیسو وآیسا
8 تیر 93 11:27
عزیززززززززززم عجب دعوایی داشتین مادر وپسملی
مامان آیسو وآیسا
8 تیر 93 11:28
وای سایز 38
مامانی نازگلا
پاسخ
بهلهههههههههههههههه خخخخخخخ ما اینجوریم کلا از قبل تا الان و آینده
مامان آیسو وآیسا
8 تیر 93 11:30
یعنی دیگه بچه است دیگه ایسان جون تو بگی یا نگی بخواهی یا نخواهی کار خودشو میکنه دعواش نکن ماهانی رو
مامانی نازگلا
پاسخ
آره خخخخخخخخخخخخخخ،من الکی انرژی مصرف میکنم
مامان آیسو وآیسا
8 تیر 93 11:31
آشتی هم مبارزررررررررررررررررررررررک اونم با کمپوت البالو
مامانی نازگلا
پاسخ
میسییییییی گلممممممممممم
مامان آیسو وآیسا
8 تیر 93 11:32
بوس به روی ماه ایسان جون مهربون وگلپسر ماهان جون
مامانی نازگلا
پاسخ
قربوووووونت بررررمممممممممممم
مامان کارن
9 تیر 93 7:48
صبر ایوب هم داشته باشی جلو این وروجکا کم میاری به خدا منم هر بار کارن دعوا میکنم عذاب وجدان میگیرم
مامانی نازگلا
پاسخ
این کم آوردن و گزینه عذاب وجدانو خوب اومدی آجی دمت گرم...
مامان کارن
9 تیر 93 7:50
قربون اون سایز 38 ات
مامانی نازگلا
پاسخ
خدا نکنه عسیییییییییییییییییییییییییسم
مامان
10 تیر 93 10:04
وای چقدر قشنگ نوشتی آیسان جونم...
مامانی نازگلا
پاسخ
قلبونت بلممممممممممممم منننننننننن
مامان
10 تیر 93 10:05
احساس لطیف مادر بوووووووودن.....
مامانی نازگلا
پاسخ
هر روز دعا میکنم کاش لایق این کلمه زیباو حس زیباترش باشمم....
مامان
10 تیر 93 10:07
یه روز با بچه قهر میکنیم و یه روز دیونه وار عاشقشیم! نمیدونم اشکال از کجاست.از ما یا از بچه هاااا. البته قطعا بچه ها
مامانی نازگلا
پاسخ
صد در صدددددددد..شک نکن ما مامانا کلا عاری از هر گونه اشکالیم مشکل از بچه هاست که یه نصفشون به باباشون رفته خخخخخخخخخخخخخ
مامان
10 تیر 93 11:51
فدات بشم گلم در مورد همون چیزی که بهت گفتم دلم گرفته... ممنونم مهربونم که بفکرمی دوست خوووووووبم محتاجم به دعا تون.
مامانی نازگلا
پاسخ
عزیز دلم ایشالله به حق ائمه اطهار،همه مشکلاتتون رفع میشه و همه چی برمیگره به سر جای اولش..از ته دل بهترین دعاها رو برات میکنم گلم
مامان هانا و آریا
10 تیر 93 16:44
ماهانی و دعواش نکنی مامانش... البته من و دخملی هم گاهی دعواهای مادر و دختری داریم خخخخخخ
مامانی نازگلا
پاسخ
رو چشمممممممممم ولی قبول کنیم گاهی شدید فضا جون میده برادعوا و قهر و اون گزینه ای که گتم از بهشت میاددددددددددنه تو رو خدا؟؟؟
مامان فاطمه
11 تیر 93 8:36
ای جونم عزیز دلم چه روزی داشتیننننننننننن
مامان فاطمه
11 تیر 93 8:37
ماهان جونم خودمونیم تو هم کم شیطون نیستیاااااااا خاله،حسابی آیسان سی و هشت ما رو اذیت میکنی
مامانی نازگلا
پاسخ
تقصیر خودشه خاله جونیفمن که هنو بچمم خخخخخخخخخخخ
سمانه(مامان سروش)
11 تیر 93 15:13
حرفای قدیمیارو باید با طلا نوشت! کتک!! اخمشون میکنی باید سه روز منتشونو بکشی
مامانی نازگلا
پاسخ
هههههههههههه ما هنوز به حرفهای قدیمیا احترام میزاریم و یه نمه هم گوش جان میسپاریمشانشمام امتحان کنین یه وختایی
سمانه(مامان سروش)
11 تیر 93 15:14
یعنی اینقدی که ما منت این جوجه ها رو میکشیم یک هزارمشو آقایان پدر منت مارو میکشیدن دنیا گلستون بود!!والا
مامانی نازگلا
پاسخ
آخــــــــــــــی ای جاااااااااانممممممممممممممم
سمانه(مامان سروش)
11 تیر 93 15:18
سایز نقلیت تو حلقم
مامانی نازگلا
پاسخ
این چن روزه که روزم گرفتم نقلیترم شدم خخخخخخخخخخ
مامان عرفان
17 تیر 93 9:44
آيسان نامرد چرا زدي بچه رو نفله كردي ؟؟؟؟؟
مامانی نازگلا
پاسخ
دو بهم زن.....نامرررررردبد بد بدددددددددد
مامان عرفان
17 تیر 93 9:46
آيسان ببين چه خوابي ميبيني و با خوابت بچه رو به دردسر ميندازي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانی نازگلا
پاسخ
خوابم تو حلقم نگاررررری..بار اولم بود بار آخرمم میشه قول میدم
مامان عرفان
17 تیر 93 9:47
بچه رو زدي ناكار كردي حالا هي داري پاچه خواري ميكني بلكه جبران مافات بكني .
مامانی نازگلا
پاسخ
بیا و ببین باباش چه پاچه خواریایی که نمیکنه..باز من بهترم
مامان عرفان
17 تیر 93 9:48
آيسان خانوووووووووووووم رو رفتارات بيشتر توجه كن ديگه . اح
مامانی نازگلا
پاسخ
من یا شوشووووووووووووو..اونوخت..من که عمدی نکردم
مامان عرفان
17 تیر 93 9:50
آيسان من همون روز كه پست گذاشتي كلي نظر برات نوشته بودم . چيكار كردي كه نظرهاي من نرسيده دستت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حالا ببين اينا كه امروز نوشتم ميرسه بهت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
مامانی نازگلا
پاسخ
هههههههههههه خخخخخخخخخخخخخخخخ اونا رو کردم تو حلقم..کلا کامنت خواریم بیا و ببین خدایی خیلیا میگن نظر میزارن و نمیرسه..چرااااا؟؟نمیدونم
مامان امیرعلی
22 تیر 93 8:37
به نظر من یک موقعهایی تنبیه لازمه ولی مامانها که نمی تونن زود پشیون میشن و میگن تروخدا منو ببخش
مامانی نازگلا
پاسخ
قسمت اولش که دقیقا برا قسم ت دومش هم فوق دقیقااااااا