ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

یه جمعه دیگه وکوه پیمایی

1392/7/21 10:19
701 بازدید
اشتراک گذاری

یه صبح جمعه دل انگیز دیگه به خواست  نور چشممان ماهان جون  که وجودش آرامش ابدیست ،،وبرنامه رفتن به کوه پیمایی صبح جمعه به اتفاق هم  والبته ادای نذر من برا ثنا جونم که یه چادر برا نمازخونه امامزاده بود........

 

عزیز دلم ،،اخم هـای تــــــو...

 

بــالا تـرین لذت دُنیـــاست برایم....

 

ای که تَمام لـوس شدن هـایت دنیایییییییییییییییست  برای مَــن!!

 

"دوستت دارم"

طوری “خاص” که دیگران نمیتوانند،،،،، 

 

 


 

کـوتـاه مـی گـویـم دوسـتت دارم اما!!!!!!!!!!!!!!!

                                       از دوست داشـتـنـت کـوتـاه نـمـی آیم....


 عزیز دلم....نمیدونم چون عزیزی دوستت دارم یا چون دوستت دارم عزیزی !؟.........

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (60)

مامان مهرزاد جان
21 مهر 92 10:38
به به بالاخره قسمت شده کوه رو بری، چقد غر به جون همسری زدی که این جمعه برید کوه؟؟؟
انشاله همیشه به خوشی عکسهای ماهانی از همیشه قشنگ تر بود حالاه که داره بزرگ میشه روز به روز هم خواستنی تر میشه

ممنون از لطفت گلموالله غر نزدم که هیچی کلی هم منتمو کششیدن که باهاشون راهی شدمیعنی تاریخ به خود ندیده همچین مغروری

مامان سونیا
21 مهر 92 11:02
سلام خوبی ایسان جون
از قم که برگشتیم عروسی هم خیلی خوب بود جای شما خیلی خالی حرم هم رفتیم جاتون خیلی خالی بود
اما هردوتاییمون مریض شدیم و سونیا خانم حسابی الان مریضه عزیزم بعد میام میخونمت و برات نظر میگذارم خیلی خیلی ممنونم از احوالپرسیت خاله جون


سلام عزیزم،خدا رو شکر که به سلامتی برگشتین و قم و عروسی هم حسابی بهتون چسبیده،،بمیرم که مریض شدیــــــــــن..........
خاله هدی مامان پارسا
21 مهر 92 11:55
خوب خوش میگذرونید ها



خخخخخخخخخخخخخخ دارندگی و برازندگیالکی ها مفت گشتیم،،کوه پیمایی که دیگه خرج نداره
بي هنر
21 مهر 92 14:38
تو حلقم!!!!!


چـــــــــــــــــــــــــــــــی اونوقت تو حلقت.........
بي هنر
21 مهر 92 14:43
تو حلقم!!!!




حرفشم نزن،،، جورابام بد مدل بوی گربه مرده میـــــــــــــدن


بي هنر
21 مهر 92 14:43
حالا خودت حدس بزن،، چي چيت تو حلقم!!!

>خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ معلومه حس مادری از نوع شدید و دوست داشتنهای ماهانیم

بي هنر
21 مهر 92 14:45
ايييييييييييين پرستيژ و كلاست تو حلقم پسر تو چققققققققققققد باحالي..... خدارو شكر كه با مادرت نرفتي و الا اينقد باحال و تو دل برو نبودي!!!!


مامانش چه هیزم تری بهت فروخته عاخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخه ه ه ه ه ه ه
بي هنر
21 مهر 92 14:48
دوم اين اداي نذرت تو حلقم ننه ماهان!!!!

خدایی من کم آوردم ناز نفس حلقومت،،،،عجب حلقی داااااااااااااااااااااری ای ول ایییییییییییییی ول
بي هنر
21 مهر 92 14:50
سوم اين تنوع انتخاب ماشينت تو حلقم ماهاني
نه اينكه يبار كنار فرغون زرد من عكس ميگيري و نه به اينكه يه بار كنار پيكان كمري عكس ميگيري


ووووووووووووووووووووووی نه حلقت جر میخوره که انتخابم بره تو حلقت بیخیال بی هنر جونم هاااااااااااان،،بی خیال
بي هنر
21 مهر 92 14:52
بي هنر و درس فلسفه!!!!

هر زيبايي عزيز نيست ولي قطعا هر عزيزي زيباست!!!!!!
(حالا چه ربطي به عزيز بودن و دوست داشتن، داشت نميدونم!)

آیسانی و ترجمه فلسفه بی هنری:::یعنی با اینکه بی هنری خیلی زشته ولی باز ما به جون میخریم و پیشمون عزیزه
چگونه بود یااااااااااااااااارو؟؟؟؟؟چنین متواضعانی هستیم بسی ما........
بي هنر
21 مهر 92 14:54
همچين بچه رو مچاله كرده كه عينكش افتاد خب ولش كن خورد شد دنده هاش...... براي همين ابراز علاقه هاي خاله خرسيته كه نمياردت كوه!!!!!

ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه ه ه ه ه ه ه ه پ چجور بگم دوسش دارم
مامان مبينا
21 مهر 92 17:50
خوش به حال ماهاني كه هر هفته مي ره كوهنوردي

جاتون حسابی خالی،عزیزم
مامان مبينا
21 مهر 92 17:53
( البته فكر كنم يه كمش هم بر مي گرده كه يههههههههههههه نفر ، منظورم تو نيستي ها آيسان جون ، يكي ديگه رو مي گم!!! هفته ي پيش نرفت كوهنوردي و اين هفته خواست....


الان با خودت فک میکنی من عغده ایم دیگه...
نیلوفر
21 مهر 92 18:16
چه مامان عاشقی.



عزیزم این ماهان تو همه عکسهاش در حال شیطنته. این مدل کلاه خیلی بامزه ش کرده

مرررررررررررسی نیلوفر جونم ،الهی خدا یه اینجور شیطون و نازیو به تو نازنینم بده


مامان پارسا
22 مهر 92 8:06
عكسهاتون خيلي قشنگ شدن
خصوصي دارين


فدای دوست خوبم،،
گلم خصوصی نیومده
مامان مهرزاد جان
22 مهر 92 9:12
سلام خانمی خوبیم خداروشکر ویار هیچی ندارم فقط یک کم معده درد دارم اونم صبح که از خواب بیدار میشم دیگه اونم یکبار شد آخه دیگه به ما فکر نمیکنی شمام ان شاله روزهای خوبی داشته باشید

سلام مامان مهرزاد جان خدا رو شکر که خوبی،،مواظب خودتو و مهرزاد و نی نی کوشولومون باش،،انشالله درد معدتم بزودی خوب میشه ،شربت معده هم کارسازه امتحان کن،،ما هم همیشه بیاد اولین دوستان مهربون وبیمون هستیم
بی هنر
22 مهر 92 9:29
هههههههههههه خخخخخخخخخخخخخ خخخخخ خخخ هه ههه هه ه ه ه ه
تو این عکس آخریه پیداست که چرا مامان ماهان رو بردن کوه!!!! برای اینکه وسایل اضافه رو بگیره!!!!


آره جون تو،، نذر خودم بوده دست خودمم بوده خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ به کسی نمی دادمش که...
رویا
22 مهر 92 10:45
آیسان جونم،همسر محترم،ماهان خااااااااااااااااااااان عزیزززززززم،،گاهی بد مدل بهتون حسودیم میشه،،الهی همیشه خوشبخت باشین قناریاااااااااااااااااااا


چرررررررررررررررررررررررراااااااااااااااا حسودیت میشه؟؟؟؟؟؟.........گنجیشک...




رویا
22 مهر 92 10:45
زندگی سه نفریتون همیشه شاد شااااااااااااااااااد


ملللللللللللللللسی گلم...
رویا
22 مهر 92 10:46
خدا رو شکر که نذرت قبول شده خدا ثنا خانومو برا مامان داکار و باباش و ما نگه داره

فداااااااااااااااااااات عزیزم
مامان عرفان
22 مهر 92 10:55
اين قرطي بازي ها را بزار كنار . الكي برا بچه پست نذار كه . بچه را نزن . صبح بچه آمد اتاقم كلي ازت گلايه داشت كه مامان هم ديشب و هم صبح منو زده . آخه چرا بچه را ميزني ؟؟؟ بعد هم هي بيا كامنتهاي الكي دوستت دارم براي بچه بذار ؟؟؟ حالا خوبه من هستم و مچ ات را ميگيرم نتوني دروغ تحويل مردم بدي . آي مردم اينا را كه اين خانوم نوشته باور نكنيد ها .

ووووووووووووووووووووووووووی تقصیر منه که بخاطر آب پاشیدن به توی نمک نشناس اینهمه با بچم بد اخلاقی کردم و دعواش کردم،،مجبورش کردم بیاد ازت معذرت خواهی کنه و اشکش درآد که غرورش شکست ،،اصلا خوب کرد که آب خنک رو ریخت تو سر و لباست الانم که بیاد پارچ آب خنک رو میدم دستش مییاد حسابتو میرسه






مامان عرفان
22 مهر 92 10:56
عوض همه ي اون كامنتهايي كه برات زحمت كشيده بودم و نوشته بودم ولي نرسيده بهت ، اين كامنت قبل را فرستادم كه ديگه هوس كامنتهاي من را نكني .


ااااااااااااااایش اونم که خصوصی بود اصلا ندیده ،پاک شد
حباب
22 مهر 92 12:29
ای باابا زییییییییییییییییبا دوباره که عکسای خوشگل مشگل گذاشتی بلا نه عزیزم جدیدا زیاد حس نت ندارم ...و مسافرت هم که رفتیم دیگه چند روزی نبودم ...من همیشه یادتون هستم شما به ما کم سر میزنی


فدات گلی،چشات زیبا هستن...من هر روز به وبت سر نزنم روزم شب نمیشه ،،اما چون دیر به دیر آپ میشی دیگه کامنت تکراری نمیزارم






حباب
22 مهر 92 12:30
بله بله از سفر تعدادی کشتی آوردم که اینجا برای گردش های روزانه در آسفالت خیابان بندازم و حالشو ببرم....کشتی رو اسفالت چه حالی میده ...خو آب کمه مجبوریم زیرشو چرخ ببندیم اینجا استفاده کنیم به جای ماشین




اووووووووووووووووه چه جلب ،، کلی هندی بازی وشه حبابببببببببببببببببی یکی از کشتیاتو میدی یه ذره کلاس بزااااااااااااااارم؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان ثنا
22 مهر 92 15:03
سلام عزیزم. زیبا نوشتی مثه همیشه. خوش به حال ماهانی. ایشالله همیشه به تفریح.
ماهان جونم بس که ازش عکس گرفتی این کاره شده هااااااااا
چه ژستایی میگیره. هر کی ندونه فکر میکنه بازیگری آرتیستی چیزیه


مرررررررررررررررررررسی گلم،،بیشتر مرسی که بلاخره تشریف فرما شدی،،ژستاشم به خودم رفته
مامان مبينا
22 مهر 92 22:21
ماهاني جيگر ، اوندفه داشتم برات نظر مي زاشتم كه اينترنتم خراب شد كلي ناراحت شدم . حالا دوباره اومدم پيشت . عكسات خيييييييييييييييلي نازن


مرسی خاله مهربونم سری پیشم کلی شرمندم کرده بودی
مامان مبينا
22 مهر 92 22:22
اون ‍‍ژستاي هنريت منو كشته .


خاله با منی.... یا با مامانم
مامان مبينا
22 مهر 92 22:24
قطعا تو اين عكسارو نگرفتي آيساني ، نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


چرا اتفاااااااااااااااقا،،با گوشی همسلی گلفتم خوب سدن
شازده امیر و رها بانو
23 مهر 92 1:02
سلام آیسان جان
آخ که این کوه 3نفره یه حال دیگه ای داشت چون مامان همراهتون بود
انشاالله همیشه شاد و سلامت باشین


فدای دوست خوب و باحاااااااااااااااالم
مامان عرفان
23 مهر 92 8:43
زود باش اين پستت را بذار . اگه من پست بذارم مي ترسم سكته كني ديگه آرزوي گذاشتن پستت رو دلت بمونه .

کدوم پستمو بزارم،،بعدشم شما کار خودتو انجام بده،،زهی خیال باطل مگه من مث بعضیااااااااااااااااااااااا حسودم که بترکم هااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
23 مهر 92 9:04
چه روز خوبی ..... سه تایی با هم خوش گذروندید


بله جاتون خالی خوش گذشت
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
23 مهر 92 9:05
معلوم به ماهان جون ایندفعه بیشتر از دفعه قبل خوش گذشه چون مامانی هم باهاشون بود


آره انصافا ولی طفلی پسرم همش هواسش پی من بود که کفش کوهنوردی نبرده بودم،نگران بود که نیفتم


خاله مهری (ریحانه و حنانه)
23 مهر 92 9:08
وای سبد به اون سنگینی رو چجوری نگه داشتید مادر و پسر قهرمان ، یا نه پهلوان


آخه نه که تقدیم شما بود ،،بیاد شما انرژی گرفتیم
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
23 مهر 92 9:11
ای وای یادش بخیر یه زمانی منم با دوستام میرفتم کوه عین عالی [ ولی عوضش الن میرم بزقوش سراب ]

پ حتما دانشجوییتون تبریز بوده ؟؟؟شنیدم بز قوشم با صفاست اما نرفتم تا حالا یه روز باید بیام ببینم چه جوریاست

خاله مهری (ریحانه و حنانه)
23 مهر 92 9:33
بله آیسان جون بزقوش خیلی با صفاست من دعوتتون میکنم بیاین ما ببریمتون اونجا ببینید چقدر زیباست ولی سه چهار ساعتی طول میکشه برسی قله


فدای دوست خوب و با صفام،،مرسی عزیز جون شما همینطوریم به ما لطف دارین گلم

خاله مهری (ریحانه و حنانه)
23 مهر 92 9:34
ولی دیگه نباید کفش ات برا بزقوش یادت بره هآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ من مثل ماهان جون دل مهربونی ندارم

نه بابا خدایی دیروز رفتم با همسری سه تا کفش از نوع بسیااااار گران گرفتم دوتاش برا کوهنوردیه
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
23 مهر 92 9:36
بله عزیزم دانشجوییم اونجا بود الانم به خاطر کارم تند تند میام اتفاقا امروزم میام ولی یه بار میقراریم از نزدیک آشنا میشیم

چه خوب،خوشحال میشم اگه امروز برا نهار یا شام تشریف بیاری در خدمتتون باشیم،برامون افتخاره

مامان یاسمن و محمد پارسا
23 مهر 92 9:57
همیشه به خوشی و خرمی عزیزم افرین به ماهان شیک پوشم


فدااااااااااااااااات گلم
مامان سونیا
23 مهر 92 10:39
به به همیشه به کوه پیمایی


ممنون گلم
مامان سونیا
23 مهر 92 10:40
عجب خانواد خوشتیپی انشالله که خوشبخت و موفق باشید با لب خندون و تن سالم


فدا مداااااااااااااااااااااتم عزیز،مرسی
مامان سونیا
23 مهر 92 10:41
عجب مادر و پسر باکلاسی بابا کلاستون ما رو کشته

کدوم بیشتررررررررررررررررررر
مامان سونیا
23 مهر 92 10:43
زیارتتون قبول ما رو هم دعا میکردید یا انقدر خوش به حالتون شده بود که همه رو یادتون رفته بود

ممنون ،،جات خالی همچین چار چنگولی یقه امامزاده رو گرفته بودم که بیا و ببین،،اومدم بیرون همسری گفت زیاد به خودت سختی نده معلومم نیست واقعا امامزاده باشن یا نه[نیشخند
مامان سونیا
23 مهر 92 11:28
آیسان جون اون قرصها میترسم دزش برای یک بچه کوچولو زیاد باشه از طرفی مگه این روجک قرص میخوره که من بهش بدم انقدر بد دواست که نگو پدر در میاره از من تا دارو بخوردش بدم


نه عزیزم نصفش ضرر نمیکرد،ضمنا از این به بعد نصفشو تو آب خوب حل کنین ،بدین بخوره
مامان سونیا
23 مهر 92 11:30
خیلی ممنونم گلم خدا رحمت کنه رفتگان شما رو انشالله که روحشون قرین رحمت الهی باشه


فدااااااااات عزیزم
مامان سونیا
23 مهر 92 11:32
خوب خاله توی قم کلی هم بازی دارم تازه عروسی و حنابندونم که هست حرم و تفریحم که به راهه خو برای برگردم زنجان اینجا که بهتره از زنجان

راس میگی ها این همه خوشی و مراسم و حرمم که جای خود داره،،بمون خاله بمون

مامان سونیا
23 مهر 92 11:33
خیلی ممنونم از محبتتون انشالله شما هم عروسی ماهان جون رو ببینیدو البته خوشبختی و سعادتش رو نظاره گر باشید

انشالللللللللهمرسی عزیزم
مامان سونیا
23 مهر 92 11:43
اگر سرکار خانم میل بفرمایند ما حرفی نداریم دفعه بد امتحان کنیم ببینیم چی میشه


آره گلم امتحان کن امیدوارم جواب بده
مامان عرفان
23 مهر 92 12:00
يكم از من ياد بگير و زود زود پست بذار . چقد تنبلي تو .


آره خدااااااااااااای حق داری ،البته یه ذره هم شما ندید بدید تشریف داریا آخه یه روزه سه بار آپ میکنن
مامان عرفان
23 مهر 92 12:01
كفشهات هم مبارك . يك اطلاعيه ي تبريك به مناسبت كفشهاي نو ي تو در روزنامه هاي كثيرالانتشار دادم .


مییبینی که چه همسر رمانتیکی دارم طول این هفته برا چشم در آری بعضیااااااااااااا سه بار برام کفش خریده این آخریاااااا چقدر گرون بوووودننااااااااااااااااااااااازی منوچهر عجییییییییییییجم


مامان عرفان
23 مهر 92 12:02
هنوز كفش را نديدم من اين كارها ار ميكنم . اون روزي كه كفشهات را بپوشي احتمالا ميرقصم .


مگه خودم مریضم همچین برات قرررررررررررر بیام که بیا و ببین
بی هنر
23 مهر 92 16:08
بعععععععععع بعععععععععععع بععععععععع عععع بببععععع!!!!

ای عید قربونو چیکار کردی اونوقت با این بع بع هاااااااات...
بی هنر
23 مهر 92 16:09
بندگی کن تاکه سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
سر بنه در کف ، برو در کوى دوست
تا چو اسماعیل ، قربانت کنند
بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند
عیدتون مبارک دوست جونی ها


ممنون عید شمام مبارک.........
مامان سونیا
23 مهر 92 20:59
صدای پای عید می آید.
عید قربان عید پاک ترین عیدها است
عید سر سپردگی و بندگی است.
عید بر آمدن انسانی نو
از خاکسترهای خویشتن خویش است.
عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است
که به قرب الهی رسیده اند.
عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است
این عید مبارک
.
.


یه دنیاااااااااااااااااا تشکر

مامان عرفان
23 مهر 92 23:11
عید قربان مبارک


قربون دوست خوبم...........
حباب
24 مهر 92 20:37
اره عزیزززززززززم کشتی های من قابل تو رو نداره به خدا نا قاااابله ....واست پست میکنم هر روز صبح باهاش بری سر کار یاد من بیفتی


چه با سخاوتی عزیزززززززززززم،فدا مدات،،پ یکیم زرد بفرست که رنگ دلخواه پسملی باشه




خاله مهری (ریحانه و حنانه)
25 مهر 92 10:04
عزیزم کفشات مبارکت باشه انشاله به خوشی و سلامتی بپوشی


مممنوووووووووووووووووووووونتم گلللللللللللم...
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
25 مهر 92 10:06
مرسی آیسان جون انشاله یه روز میقراریم و از نزدیک آشنا میشیم


انشالله عزیز دلم منتظررررررررررررررررم...
مامان سمانه
27 مهر 92 13:02
چه پسمل خوشتیپی داری آیسان جون!!قربونش برم چه ژستایی میگیری بلا بلا


فدات بشم ،چشات قشنگ میبینن،عزیزمی
مامان مهنا
29 مهر 92 22:21
اووووووووووووووووووووف چقدر من از پستات عقب بودم
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمدرضا
30 مهر 92 19:42
به به عجب کوهپیمایی پیداست عجب هوایی بوده خوش به حالتون که اینقدر سه تایی با هم تفاهم کوهپیمایی دارید همیشه باهم باشید