روز جهانی کودک مباااااااارک....
روز جهانی کودک مباااااااارک.... روز جهانی کودک مباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک
پدر جانم ،مادر جانم....
من یک کودکم،با همه کودکیهایم...با اسباب بازیهایم،گریه هایم،...خنده هایم...شیطنت هایم و شیرینی هایم...من بزرگسال کوچک نیستم،.....بگذارید تا کودکم کودکی کنم،،....با من کودکی کنید تا کودک باشم.......
ماهان جونم،نی نی های خوشگل نی نی وب با یه روز تاخیر روزتون مبارررررررررررررررررررررک...
این همیشه یه روز تاخیرای من بخاطر بروز کردن وب ماهانم بخاطر مراسمها و جشنهاشونه که معمولا عصر همون روز برگزار میشه و من تا بیام به خودم بجنبم و ویرایش عکسها و .. یه روز تاخیر پیش مییاد
محضر پسر گلم عارض بشم که((خیلی hi کلاس شد..نه؟؟؟؟ 
)) من و بابایی برا روز کودک شما چه جانفشانی هایی که نکردیم تا روز خوشی برات رقم بزنیم و از این رو حتی از یه روز قبل برنامه هایی برات داشتیم و زرنگی کردیم و شما رو تو مسابقه نقاشی که توسط مهد برگزار میشد و یه جورایی تبلیغ کارخانه آبمیوه شادلی بود شرکت دادیم ((قابل توجه مامان باباهای کم درآمد و بی بضاعت و یارانه بگیر 
))و طبق برنامه برای شرکت دادن نقاشیت تو مسابقه باید به پارک لاله که گویا مال یکی از خواننده های ترکیه هست(البته ما اینجوری شنیدیم که مال ebro و پدر شوهر محترم تبریزیشون هست) یه فروشگاه بزرگ و البته خیلی با جنسهای گرونه میرفتیم ،،و حسابی از طبقات مختلف دیدن فرمودیم و کلاه به سرمون نرفت و حتی کلمه off و 50الی 70% تخفیف هم مثمر الثمر برای برانگیختن احساسات ما نشد،،و تاب خیلی خیلی معمولی که سر کوچمون از هر رنگ بندی و انواع مختلف مدلهاشو 8 الی 10 هزار تومن با کلی خواهش و التماس میفروشن اونجا به قیمت 70 هزار تومان با تخفیف ویژه 49 هزار تومان کد خورده بود
یه شلوار جین خیلی کهنه و پاره پوره هم برا فروش بود که از زانو با دست و به زور پارش کرده بودن 127 تومن ناقابل قیمت زده بودن که کلی با وجودش دلخوشی و خنده کردیم،،دستشون درد نکنه که موجبات شادی بازدیدکنندگان رو فراهم نمودند و البته یه جرقه ای تو ذهن بنده و آقای همسرررررررررررررری جون روشن و خاموش میشد که منبعد همه شلوار جینهای کهنمونو از زانو ببریم و دوباره استفادشون کنیم نمی دونم چرا همش چشای بابا و من $$$$ شده بود همه جا رو پول میدیدیم
ولی خدایی چه خریدایی که مردم نمیکردن
ما هم که دست خالی برنگشتیم که :..........
)) من و بابایی برا روز کودک شما چه جانفشانی هایی که نکردیم تا روز خوشی برات رقم بزنیم و از این رو حتی از یه روز قبل برنامه هایی برات داشتیم و زرنگی کردیم و شما رو تو مسابقه نقاشی که توسط مهد برگزار میشد و یه جورایی تبلیغ کارخانه آبمیوه شادلی بود شرکت دادیم ((قابل توجه مامان باباهای کم درآمد و بی بضاعت و یارانه بگیر ))و طبق برنامه برای شرکت دادن نقاشیت تو مسابقه باید به پارک لاله که گویا مال یکی از خواننده های ترکیه هست(البته ما اینجوری شنیدیم که مال ebro و پدر شوهر محترم تبریزیشون هست) یه فروشگاه بزرگ و البته خیلی با جنسهای گرونه میرفتیم ،،و حسابی از طبقات مختلف دیدن فرمودیم و کلاه به سرمون نرفت و حتی کلمه off و 50الی 70% تخفیف هم مثمر الثمر برای برانگیختن احساسات ما نشد،،و تاب خیلی خیلی معمولی که سر کوچمون از هر رنگ بندی و انواع مختلف مدلهاشو 8 الی 10 هزار تومن با کلی خواهش و التماس میفروشن اونجا به قیمت 70 هزار تومان با تخفیف ویژه 49 هزار تومان کد خورده بود یه شلوار جین خیلی کهنه و پاره پوره هم برا فروش بود که از زانو با دست و به زور پارش کرده بودن 127 تومن ناقابل قیمت زده بودن که کلی با وجودش دلخوشی و خنده کردیم،،دستشون درد نکنه که موجبات شادی بازدیدکنندگان رو فراهم نمودند و البته یه جرقه ای تو ذهن بنده و آقای همسرررررررررررررری جون روشن و خاموش میشد که منبعد همه شلوار جینهای کهنمونو از زانو ببریم و دوباره استفادشون کنیم نمی دونم چرا همش چشای بابا و من $$$$ شده بود همه جا رو پول میدیدیمولی خدایی چه خریدایی که مردم نمیکردن ما هم که دست خالی برنگشتیم که :..........اولش این آقا رو خریدیم(اصلا مغازه تعطیل بود نفهمیدم این آقا معروفه چی رو تبلیغ میکنه،،من فک کردم زلفاشو داره تبلیغ میکنه
)
(اصلا مغازه تعطیل بود نفهمیدم این آقا معروفه چی رو تبلیغ میکنه،،من فک کردم زلفاشو داره تبلیغ میکنه)
بعد هم که چند تا سالن مجهز رو یه جا با کل اثاثشون خریدیم و همسری چکشونو کشید
بعد ش این ماشین رو که خدا تومن پولش بود رو خریدیم و گذاشتیمش همونجا برا نمایش
ولی خدایی این دیگه فتو شاپ و اینا نیستاااااااا ،، کلی پول بابت این سه تا شیرینی دسری با دو سه برابر قیمت بیرون دادیم 
بریم ادامه مطلب...
و سه تایی شیرین کام شدیم و کلی به ریش داشته و نداشته همه اونایی که به عنوان فروشنده و خریدار اونجا بودن خندیدیم((حسود نیستیمااااااهمینجوری خندیدیم که روز کودک به ماهانم خوش بگذره ))
و بعد که انرژی گرفتیم ،همسری یه عکس هنری از سه نفریمون گرفت...قابل توجه دوستان ،،بازم بیاین تعریف کنین همسری هم عکس گرفته هم خودش تو کادره......
اینم یه عکس هنری که من گرفتم...((وای خدا مرگم بده اون خانومه کیییییییییییییییییه؟؟؟؟؟؟پ من هواسم کجابوده عاخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نقاشی ماهان جونم....
اینم یه بسته شش تایی آبمیوه دادلی برا دست گرمی و قرعه کشی هم اول آبان خواهد بود...
اینجام که سر طفلی پسملی شیره مالیدیم و شهر بازی مخصوص که طبقه آخر بود یه طبقه مونده به آخرو اصلا نرفتیم
و اومدیم همکف و اونم بیخبر از همه جا کیفور شده بود از سوار شدن به قطارووووووووی منوچهررررررررریم ماهانی بزرگ بشه اینا رو بخونه ،میاد تلافی این روزو جفتمونو میبره میزاره خونه سالمندان
و اومدیم همکف و اونم بیخبر از همه جا کیفور شده بود از سوار شدن به قطارووووووووی منوچهررررررررریم ماهانی بزرگ بشه اینا رو بخونه ،میاد تلافی این روزو جفتمونو میبره میزاره خونه سالمندان
اینم دعوتنامه جشن روز جهانی کودک در یکی از تالارهای دانشگاه...
اجرای نمایش عموهای نمایش و موسیقی...
فدات بشم ماهان جونم که دخترای مردم محو تماشات شدن..
هلیا و ماهان جون که منم با ماان هلیا دوست و همکارم..
اینم از همون نوع عکسهای هنری توسط همسر جونی
ماهان جوننننننننننننننننم فدای اون نگاهههههههههههههههههههههت.....
ماهان جوننننننننننننننننم فدای اون نگاهههههههههههههههههههههت.....
اینم هدیه روز کودک ماهان جونم از نوع قاب عکس بن تنی
روزت مباااااااااااااارک عسلم،همیشه شاد و کامروا باشی گلم..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
جاااااااااااااااااي ما خالي
