کوهنوردی(عون ابن علی)ماهان جون
جمعه هفته پیش من آماده شدم که به کلاس برم همسری و ماهانی ام آماده بودن یا به استخر برن یا کوه نوردی ،کلی ام اف مییومدن که بعضیامیرن کلاس سختشون میشه ما میریم کوهنوردی خوشبحالمون میشه منم با اینکه دلم میخواست برم کوهنوردی ولی کلاسم که جبرانی هفته پیش که کنسلش کرده بودم واجبتر بود اما کلی همسری رو سفارش کردم که از ماهانی حسابی عکس بگیره و اینم نتیجه تلاشهای همسری جون و کوهنوردی ماهانمه
الهـــــــــــــــــــــــــــــــی مامان فداااااااااااااااااااااااااااااااااااااای این کوهنوررررررررررررررررررررررررد خوشگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگل با اون موهای سیخ سیخی دلبر که دایی ابولفظلت زحمت آرایشگاهو برات کشیده
نوشتن ها بهانه است،مینویسم تا بماند و یادآوری کنم که چقدر دوستت دارررررررررررررررررررررررررم،،باورش با توووووووووووووووووووووووووووووووو....