شب یلدا و تولد شو شو جون
وای خدای من چه بدشانسی کلی مطلب خوشگل برا یلدا نوشته بودم کلی ام برا خودم ذوق کرده بودددددم. اومدم که پستش کنم برق یه لحظه قطع شد و همه مطالبم پرید
الانم چون کلی کار دارم ضمنا مثال مار گزیده و ریسمان سیاه و سفید شدم مطالبی که یادمه رو فوری مینویسم..اول اینکه خدارو شکر شب بسیار عالی بود و باهم و در کنار هم خیلی خوش گذشت... مخصو.صا برا ماهان عزیزم که با دختر خاله هاش سنا و سارینا تو برنامه جشن یلدای مهدشون شرکت داشتن و حسابی براشون خوش گذشته بود و شعری رو که قبل از یلدا با هم تمرین داشتیم رو باهم اجرا کرده بودن ...که شعرشون این بود
دست دست دست می زنیم پا پا پا می کوبیم
شب یلدا رسیده جشن یلدا رسیده
پاییزو تو مهد کودک ما به پایان رسوندیم
شنیدیم که جشن یلداست خودمونو اینجا رسوندیم
سی اااااااام آذر ماه عزیزم شب یلداست
سی اااااااام آذر ماه عزیزم جشن یلداست
ضمنا شب یلدا تولد شو شو جونم و فردای یلدا یعنی دوم دی هم تولد داداش مهدی ام بود که من و زن داداش شبنم برا شو شو جونامون پلیور خوشششششگل خریده بودیم و برنامه داشتیم بعده یلدا با جشن سورپرایزشون کنیم .. که با لوس بازی فاطی و سوتی دادنش سورپرایزمون بهم خورد و قبل از کادو کردن و کیک کادوهاشونو دادیم..راستی این به اون در که شو شو جون برا تولدم کادو نگرفته بووووود
عکس ماهان و پلیور منوچهر جونمو بعدا آپ می کنم .. شرمنده الان وقت ندارم..انشالله برا همه روز و شب خوبی بوده باشه...