قرو قااااااااااااااااااطی.........
دوستت دارم”پریشان شانه میخواهی چه کار ؟
دام بگذاری اسیرم،،، دانه میخواهی چه کار ؟
تا ابد دور تو میگردم،، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی ،،پروانه میخواهی چه کار ؟
داداش ابولفظل گلـــــــــــــــــــــــــــم تولددددددددددددددددت مبااااااااااااارک،الهی هر چه شادی سهم من تو دنیاست مال تو باشد،،تو که شاد باشی من هم شاد شاااااااااااااااااااادم.
خنده های تـــو
آرزوهـــای مـن انـد
بخــند تا برآورده شوند تمام آرزوهایــــــــــــــــــــــــم..
دیروز عصر همراه ماهان جونی برای کاری به مدرسه ده سال پیش من رفته بودیم،،آآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ که یادش بخیررررررررررررررروزای مدرسه عجب روزای تکرار نشدنیست........چه روزهایی که مدرسه و خونه رو میپیچوندیم و میرفتیم پی اللی تللی...اصلا باورم نمیشد همون مدرسه ده سال پیش با همون مدیر با چادر ساده که انگار مال همون ده سال پیش بود با مقنعه که تا بالای ابروهاش کشیده و از پایین تا بالای چانه اش که اونوقتها دور از چشمش بهش مدیر متواضی الاضلاع میگفتیم و با دیدنش نیشمون ناخداگاه باز میشد حتی اگه تنبیهی بدنبال داشت.. و خانم سپاسی ،مسئول دفتر چاق و تنبل که نای حرکت نداشت.چقد اونروزا برا اینکه مدارک تحصیلاتمو از بین ببرم آتیش میسوزوندم و ترقه از زیر در اتاق معاونت به اتاق پرت میکردم که به خیال خودم فایلها آتیش بگیره و مدارک از بین بره وهمش به خودم میگفتم مدارک جرمم که از بین بره صالح بشم و از اول دخمر خوب و درس خون میشماما زهی خیال باطلللللللللل...برا ماهان خیلی جالب بود از اینکه به کلاسمون ریاضی یک بردمش و روی تخته سیاه برای اولین بار گچ گرفت دستش و روی تخته با هم یادگاری نوشتیم،،باهم عکس یادگاری گرفتیم.........وای خدای من چن سال پیش که یه فیلم از تلویزیون پخش میشد که بعد از ده سال دوستان هم کلاسی دور هم جمع میشدن به من و دوستام انگیزه داده بود تاده سال دیگه دور هم جمع بشیم...........کسی نبود اما من دورادور از بعضیاشون خبر داشتم از فرزانه که بخاطر فقر و دو خواهر معلولش زن یه پیرمرد یه چشم شده بود....از پریسا که خودشو تو همون دوران نوجوانی اسیر عشق خیابانی و پسر معتاد کرد،،،از مهدیه که به اصرار پدرش زن پسر عمویش شد و رقیه شاگرد اول کلاس دختر مظلوم و آرامی که سر امتحان حسابان که دنبالش رفتم تا با هم به دبیرستان بریم با قیافه متفاوتش روبرو شدم،قیافه ای که انگار سیبلای پر پشتشو باد برده و ابروهای شیطانی که هیچ تغییری در مظلومیتش نداده بود، بیرون اومد و گفت که دیشب عقد کنونش بوده و شوهرش اجازه شرکت در امتحان و ادامه تحصیل رو نمیده......مولود که بخاطر زیبایی بی نظیرش چنان مغرور و متکبر بود که دوبار ازدواج با ثروتمندترین و با اسم و رسم ترین مردان شهرم خوشبختش نکرد و الان با 26 سال سن دوبار مهر طلاق به شناسنامه دارد............اما همه دختران هم عصرم ناموفق نبودن..من و ملیحه و آتوسا و رویا تو جمع دوستانمون موفق بودیم هم درس خوندیم هم کار کردیم هم با چشم باز شریک زندگیمونو انتخاب کردیم..خدا رو شکر بابت این نعمت ها...شکر بابت توجه و الطاف خدا....بچه ها یادتان بخیررررررررررر...
من پشت همین نیمکت ته کلاس مینشستم ،،بر خلاف قد و قوارم ..چون ته کلاس حسابی خوش میگذشتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.خخخخخخخخخخخخخ
آخـــــــــــــــــــــــــــــــــی..خدای من چقد از پشت این پنجره ها وقتی دیر میرسیدیم میپاییدیم که خانم اسماعیلی ناظممون تو سالن نباشه و بدو بدو میرفتیم سر کلاس
از هر چه بگذریم برد تراختور خوشتر هستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت............دمت گرم تراختور محبوب که قهرمان جام حذفی شدی و دیروزم از الهلال عربستان که مدعی بود و چقدر هزینه برا بازیکنان اروپاییش کرده بود دلمونو با بردت شیرین کردی و من سر شرط برد تراختور با همکارا نهارو برنده شدم
خالی از لطف نیست این کامنت زیبا رو اینجا بزارم یه شعر از بیهنری مقیم کرمان که هفته گذشته تراختور تو شهرشون از مس کرمان برد و قهرمان شد تو نظرات برام شعر گذاشته بود منم که کم نمیارم فی البداهه یه جوابیه براش فرستادم ..حالشو ببریییییییییییییید..ایش اییییش اییییییییییییییییییشششششش.
استادیومِ خوش نما ... اهلا" و سهلا" مرحبا
با ده هزار تا باوفا... اهلا" و سهلا" مرحبا
آروین و رهام و کیا... اهلا" و سهلا" مرحبا
عرفان و نگار و مهنا... اهلا" و سهلا" مرحبا
ستاره های آسیا... اهلا" و سهلا" مرحبا
جلوی (صاحب منصبا)... اهلا" و سهلا" مرحبا
شدیم خوراکِ آذریا ... اهلا" و سهلا" مرحبا
این آذریا در عجبا... اهلا" و سهلا" مرحبا
قِر میدادن لا مصبا... اهلا" و سهلا" مرحبا
دفاعِ ناز و خوش ادا... اهلا" و سهلا" مرحبا
مهاجمِ بی اشتها ... اهلا" و سهلا" مرحبا
کرمونیا همه شاکریم خدا... اهلا" و سهلا" مرحبا
که باز نشد , دوتا, سه تا... اهلا" و سهلا" مرحبا
داورِ خوش رقص و بلا ... اهلا" و سهلا" مرحبا
چه حالی داد اینجا به اونا... اهلا" و سهلا" مرحبا
چاییِ داغ و باقلوا ... اهلا" و سهلا" مرحبا
آیسانی چاق و پر ادا... اهلا" و سهلا" مرحبا
رییسِ شوخ و ناقلا... اهلا" و سهلا" مرحبا
خان داییِ پر ادعا ... اهلا" و سهلا" مرحبا
لابی و پول و اختفا ... اهلا" و سهلا" مرحبا
کو غیرت و شرم و حیا ... اهلا" و سهلا" مرحبا
جامِ آسیایی رو هوا... اهلا" و سهلا" مرحبا
عطا شو دادیم به لقا... اهلا" و سهلا" مرحبا
کوفتشون بشه الهی خدا قلبا چه سخته واویلا..........
امضا:بی هنر
عععععععععععع..نه اینجوری نمیشه ،من باید یه جوابیه فی البداهه برات بنویسم بی هنری ناسلامتی ما بچه تبریز و مهد شاعر پروریم خخخخخخخخخخخ
بگیر جوابیتو بی هنرررررررررری با همه اقوام کرمونی و دوستان با حالمون
ماشالله به تو ماشــــــــــالله ،، هزا رو یک ماشااااااااااالله
شعر میساااااااااازی مرحبااااااا ،، چشم نخوری ایشاااااااااالله
من و کیا و ماهان با ننجونای،آروین و مهنا و عرفان
در شوکیم و اندک مندک عجیباااااا ،،!!!
ولییییییییییییی،،،آآآآآآآآآآآآآآآآآآماااااااااااااا
دسته جمعی یکصدا،بهت میگیم همصدا
هزار و صد ماشالله،آفرین و مرحبااااا
ای واااای،پاشم من برم ،،برات اسپند بگیرم
بیارم واست دود کنم حسوداتو کور کنم
.
.
بیایم عروسیت ننــــــــــه ،،میل کنیم شام و میوه
تا که قلمبه بشیم از سی و هشت بیفتیم
بی هنرررررررررررررررری،هه هه هه،، میخریم دماغ سوخته
جامتونو قاپیدییییییییییییییییم با خودمون آوردیییییییییم
حال واس من و تراختور، آیسی خوب و محبوب ،تیم خوب تراختور
هزار و صد ماشالله ،آفرین و مرحباااااااا
چطور بود یاااااااارووووووووو عااااااااایااااااااا؟؟؟...........
امضاء:آیسان 38
بعدا افزوده شده::
كرموني ها رو برديم
جامو با خود آورديم
اين جام باشه مبارك
برا تبريزه بي كلك امضاء نگار
آفرین و مرحبا به تو نگار زیبا
تو هم که شاعر شدی،برات صد باریکلاااا
خوبه که عقب نمونی،باش قافله رو پا به پااااااا . دوباره خودم
اهلآ وسهلآ مرحبا بر شاعران عصر ما
بی هنریه با صفا، شعر میگه در مدح شما
و...ایسان باوفا خوش ذوقو خوش قدوقوار
کم نمیاره به خدا، به این هم با فیس وادا
این قست رو نادیده بگیر آیسانی باید بیتم رو هم قافیه می کردم
دوست داریم بی هنری هرچند که باختین نازنین
اما همیشه باخت نیست یه روزی هم برد می برین
تبریزیا آذرین تو مملکت اسم ورسمین ماشالله
ماشالله بهشون ماشالله هزارو یک ماشالله امضا: ناهید
اي آيسان دردونه
فدات بشم صد دونه
دوستت دارم بي كلك
از اين زمين تا فلك امضاء نگار
بی هنر برتر از آیسان آمد پديد
ليک،آنکه چشم بصيرت داشت ديد
کسي گفت: اي وبی ها به بيرون رويد
تا نتی های نديد و بديد شما را بديد
بی هنری تیز و زبر و زرنگ است شديد
که آیسانی نصفش را هم در خود نديد
مقصودم ازاين شعر فقط هرهر و خنده بید
بس که شما آذری ها شوخ و بَا جنبه ايد
خدا جنس بی هنر را مجازی آفريد
پس از آن کیاراد و ماهان آورد پديد
نت بی هنر را سوار بر شعر و ادب بديد
ولي آیسان غير از بع بع و بع هيچ نديد
بی هنر هرچه از شعر خواست کشید
آیسانی فقط ديد و حسرت کشيد
آسی از صبح تا به شب در جوابش دويد
کم آورد آخر کارش به تيمارستان کشيد
بی هنر شاعر و سر به زیر،هان شما شاعرید؟
شاعر تا کم آورد جامه خويش را دريد
با شمام ننه ها فکر ميکنيد شما برتريد؟
نه عمو توهم زديد،گرخوابيد، بيدار شويد
از ازل تا به ابد بی هنر شاعر برتري ست
شما بايد کوتاه بياييد، چاره چيست؟؟؟
رمز شعر بی هنر عشق ست و بس
دلش مثال دل مجنون پاک ست و بس
. امضا: بی هنر
بسی بی هنر عشق را در خودبدید پریدو تاج تختی برا خود خرید
بگفت آیسان ودوستان وبی آیا چشم یصیرت ندارین چنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟
که این همه بدید هستید وندید؟؟؟؟؟؟؟؟
ندانست همه دیده ها در آیسی هست ودوستان وبی
که تاجی دارند این هوااااااااااااااااااااار!!!!!!!!!!!!!!!!!
وتختی دارن سلیمان مدار !!!!!!!!!!!!!!!!!
وحالا همه هر هر خنده اند که ای جان خوب می فهمد همه با جنبه اند
ناهید به ظاهرفضول کمی فکر کرد چی می باید کرد
که این دوست خودرا به بالا کشد
ندانست که اوخود گردنکش است
ولی تو ای دوست بی هنر جان من
نباشی دلگیر از من که شوخیست وبس
وآیسان هنرمند من مگر فک تو روی زمین هست نهههههه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ببین همه دوروبرت هستند وبس .
هنوزم نفس می کشیم نترسسسسسسسسسسسسسس امضاء: ناهید
آسی نبین ظاهر تق و لق مرا
من آنم که با شعر غوغا کنم
بیا پای شعرم نون گندم بخور
که تا چاقی ات را مداوا کنم
به یک گونی پر شبیه گلم!
بیا هیکلت چون مهنا زیبا کنم
خودم حسن یوسف ندارم، ولی
سایزت توانم چو زلیخا رسوا کنم!
در باغ شعری نشانم بده
که باغ شعرت را مصفا کنم
بیا جای دریای پول و رفاه
تو را غرق اشعار زیبا کنم!
امضا: بی هنر
چه هستی تو مغرور و پر ادعااااااااا همین بیتم هست،کفایت تو راااا
چه گویم زسایز سی و هشتیـــــــم؟؟؟ چه گویم از هنرهای ،دستیم؟؟
شدی یک شبه شاعر مصریاااااان!!!!!!! ز شعرهایت میکنی داد و فغااااان!!!
زیوسف،زلیخا یاد میکنی!!! تن لاغرم را باد میکنی!!!!
زباغ شعر گویان بدنبال دری؟؟!!! چه میگردی که خود، یه پا دروازه ای
مرحبا،شعرهایت زیبایند،نشینند بر دلم،، تب شعر گویانت گوارای حلق نازنینم!
امضاءآیسان 38
آیسان جون
«بیـا تـا گُل بــر افشانیم و می در ساغـر انــدازیم
مبـــادا چـاق تـــــر گــردیــ ، چاقـی را ور انــدازیم
اگـــــر چربی بــر انگیــزد کـــه راه قلب تو بنــــدد
رژیــم لاغـــری برگیری و هشتاد و سه بــر انـدازیم
بیــــا تــا کــور بگــردانی ،تو استعـداد چـاقــــی را
نخوردن هــا دهی تــن را و خـود را لاغــــر انـدازیم
غـــذای خوشمــزه آورد هـــرکس پیش تو بگذاشت
غـــــذایش را ورش داریـم و پیش بی هنرش انـدازیم
بـــه دارو خانــــه قــرص ضــــدّ چاقـی می شود پیدا
بگیـــریـــم قـرص ضـــدّ چاقــی و آن را در تو انـدازیم
نبـاید پیش ایــن و آن، شوی تو اسباب هــر خنـــده
کـه خـود را مضحکـه سازیــم و پیش بی هنر انـدازیم
شوی تو از « آرزو » و شعر ضــدّ چاقی اش ممنون
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم!!امضاء:آرزو
[پاسخ][قهقهه][قهقهه][قهقهه][قهقهه][قهقهه][قهقهه][قهقهه][قهقهه]دمت گرم آرزو باید یه شعر برا تو بگم خخخخخخ،الان برم جلسه بعدا میام با جوابیه[مغرور][مغرور][پلک][پلک]
عععععععععععععع لازم شد من یه پست شعر خوانی بزارممممممممممم خخخخخخخخخیه دنیا تشکر از همه دوستان مهربونم...