ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

همسري عزيزم...

1392/3/28 10:50
1,025 بازدید
اشتراک گذاری

همسر عزيز و دوست داشتني ام ،مي دانم كه بلخره اين پست و اين صفحه را كه متعلق به توست و من با يه بغل عشق برايت مينويسم را خواهي خواند متاسفم اگه اين عشق بوي زير بغل گرفته،،نيس كه ديشب قرمه سبزي خورديم فك كنم بايد مال اون باشه..اما كي نميدانم؟؟؟....نميدانم چون ميدانم كه چند روز پيش مهندسيت گل كرده و زدي فك كامپيوتر رو پياده كردي و انداختي گردن فلش بيجاره منناراحت!!!ولي خوب خدا رو شكر كه اينطوري بهونه اي شد تا شما گلم زودتر از امروز و رفع سوء تفاهم ها با اين پست ، بابت پست قبلي  و توطئه هاي زنانه ..طلاقمو كف دستم نشماري..هر چن با اين آشفته بازار ارز و سكه ..عمرا اگه بتوني...نیشخنداز خود راضیبعدشم عجــــــــــــــــــيج دلم،به قول اون روحاني كه همه رو به قناعت ارشاد ميكرد و در مقابل قناعت زن خودش ميگفت كه من برا مردم ارشاد ميكنم نه براي خودمون..منم خانوماي ديگه رو ارشاد كردم ...دقيقا دغدغه ام هدف قراردادن زندگي مردم ..از اونجايي كه من بدجنسمشیطان.كاري به خودمون و زندگيمون ندارم كه خخخخخخخخخ...قلب

عزيز دلم..دوست داشتني منمژه..تصميم دارم امروز كلي سورپرايزت كنم...ميخوام از گزينه 1 برات بگم كه سلامتي تو رو از خداي مهربان ميخوام و اين برام از همه چي مهمتره...

و  گزينه 2  و 4 و 6و 8 و10 رو  به قول نيلوفر و مامان طهورا  و مامان مهنا جون كلي روبان قرمز به موهام بزنم و ناز و عشوه برات بيام و هي .مژهمژهمژه برات بكنم تا تو عزيزمو خوشحال كنم و مي دانم كه چقد خوشحال خواهي شد...نیشخند

 نازنينم قلبميخوام گزينه 3 رو برات اجرا كنم..برا همين عشقم ..همين الان برات ميگم كه ديگه دنبال موجودي تو كارت حقوقت نباش ...برش داشتم تا برات آش بخرم...سوالمتفکر نميدونم با دويست هزارتومن چقدر آش ميدن ولي بايد ظرف بزرگتري ببرم راستي مرد و دوردونه خانه من ممنونم كه   اول شماره شناسنامه و آخر تاريخ تولدم رو برا رمز كارتت گذاشتي ..خيلي رويايي بخدااااااااااااخیال باطلخیال باطل...

چشم سبز وآبي متمايل به ميشي من ، برا گزينه 5 بود كه برات هديه نگرفتم تا مجبور نشي راه براه اظهار شرمندگي كنيخجالت و هي بخاطر يه هديه ازم تشكر كني و  بخاطر جبرانش هي ظرفها رو بشوري و بسابي و سرجاشون بذاري ..گلم هر كي كار خودشو انجام بده بهتره..شما ظرفا رو كه شستي بذار تو سينك بمونه من خودم جابجاشون ميكنم...چشمک

اي خدا گزينه 7 اصلا يادم نبود،،خدا پدر و مادرمو بيامرزه كه پست قبلي در موردش گزينه گذاشتم ..حالا كو تا روز مرد سالهاي ديگه ..در موردش فك ميكنم..بعدا........زبان

خوشگلكم و ناز دلم برات بگم از گزينه 9 كه گذاشتم...دست گلت درد نكنه  بابت پول يارانه كه برا خودم مانتو شلوار ناناش خريدم و چقد ماه شدم و به قول ثمره زندگيمون مث خانوم دكترا شدم...مي دونم از اينكه من خوشتيپ و تازه سايزم 38 شده چقد خوشحالي و منم از خوشحاليت خوشحالم....بازم از اين كارا ميكنم كه بيشتر خوشحال بشي..باشــــــــــــــــــــــــــــه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لبخند

جيگر گوشه قسمت پاك پاكش ...خارج از همه اين گزينه ها بخاطر گزينه 11 بود كه من برات كادو نگرفتم..چون فك كردم ريا ميشه و خودت كه خوب ميدوني من چقد فاميلاي تو رو كه الان فاميلاي من شدن رو دوست دارم و نخواستم چاپلوسي بشه برا همين برات كادو نگرفتم...حتي با خواهر شوهري ،فريبا جون كه با اون اس ام اس هاش منو از راه بدر كرده بود كلا بهم زدم تا بيشتر خوشحالت كنم... موافقي كه؟؟؟؟نیشخندابرو

 ولي ساده و بيريا: روزت مبارك مرد غرور انگيز زندگيم كه بابت همه كارهاي سخت  رويت حساب باز ميكنم...نميدانم اگر خداي نكرده تو نباشي كي برام درب بطري هاي محكم رو باز ميكنه،،كي شبا از من و ماهاني مواظبت ميكنه تا لولو  به خونمون نيادتعجبكي مث تو ميتونه سنگ صبورم و مشكل گشاي جيباي خالي و دستان پر از خريدم باشه؟؟.....پس باش تا من بودنت ببالم عزيز دلمتشویق   ....

سخني با دوستان گل دعوت شده برا گزينه 13:ساکت

دوستان گلم ،ميدونين كه عاشقانه دوستون دارم...تقصير من نيست كه هشت سال تمام نميدونم چرا 3 خرداد رو سالگرد ازدواجمون مي دونستم ..خدا شاهده همين ديشب متوجه شدم كه ششم خرداد سالگرد ازدواجمونه . نه سوم خرداد....برا همين مهموني كنسل شد...قهقههقهقهه لطفا دنبال پناهگاه ديگه اي برا در رفتن از  تهيه هديه روز مرد باشيننیشخند خداييش اين توطئه نبود...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (35)

مامان کیاراد
2 خرداد 92 13:21
ای بدجنس شما که خودت از همه مرد هلاک تری(مترادف زن ذلیل) بابا عاشق ... حالا ما با گزینه 13 چه کنیم فکر میکنم بهتر ما هم بریم دنبال یه گزینه 14 ،15 ،16،....

خوش باشید و همیشه عاشق....




خوب بلاخره ديگه از اين زيادتر نميتونم بدجنس باشم...نيس كه من خيلي عاطفي ام....بعدشم جونم چه حرفيه بالخره سوم نشد،، ششم در خدمتيم ..شمام همچنان كادو رو لفتش بدين ..مث من


مامان سونیا
2 خرداد 92 16:49
روز مرد بر ماهان جان بزرگ مرد کوچک و بابای مهربونش مبارک




سلام دوست خوبم،ممنونم عزيز دلم ...


باران زندگی
2 خرداد 92 18:42
یه ضرب المٍثل داریم:
از داخل باهوش باش و از خارج مسخرگی پیشه کن
---------
یه زن باهوش میدونه که توی خونه چه جوری باید رفتار کنه
---------
ما هم تا یه جایی متوجه میشیم
شاید سرشکستگی قبلی، کار ماهان نبوده باشه


آره جون خودتون...مام يه مثل داريم ميگيم...قصاص قبل جنايت بوده ديگه نه؟؟؟بعدشم..حالا شما اصرار ميكنين ..شااااااااااااااااايد برا ششم روز مرد رو هم اجرا كرديم كه سالگرد ازدواجم برگزار بشه.. ...
مامان مهنا
3 خرداد 92 9:49
بترکی بااین پست گذاشتنت




چيكار ميشه كرد ماما مهنا جونم ..ببخشيد ديگه از اين بدجنس تر نيستم
..

مامان مهنا
3 خرداد 92 9:50
خداشاهده 3 خرداد با 6 خرداد اشتباهع گرفتی

خداییش چ سنخیتی میتونستن باهم داشته باشن

من جای شوهرت بودم س سوته 8 طلاقت میکردم

خخخخخخخخخخخخخخخخ


عززززززززززززززيم تقصير من نيس كه خوب من حمتني حماسه 3 خرداد يادم مونده بود ..آخه حالا شوهري جون نشنوه هر سال هم داد و بيداد ميكردم كه اين روز مهمي چرا يادت ميره..غافل از اينكه هر سال سه روز پيشواز ميرفتم . حالاامسالم چن روز پيش چون برا يكي از همكارام ضامن ميشدم تو بانك شناسنامه دسم بود.همينطوري صفحه مزدوج رو كه ديدم چشام گلمبه از كاسه زد بيرون..خداييش تازه چن روز پيش دورزاريم افتاد خخخخخخخخ.حالا خوبه شما بجاي همسري جوني نيستين..واي واي واي




مامان مهنا
3 خرداد 92 9:51
چیه مثلا میخواستی بگی سایزت 38 هست و خیلی خوش استایلی
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ


هــــــــه هـــــــــه هــــــــه..خيلياي ديگم هستن كه چشم ديدن خوش استيلي و خوش فرمي مااااااااااارو ندارن..باشه شمام يكي
مامان مهنا
3 خرداد 92 9:51
و در اخر جو نگیره از کامنتام بت بربخوره
ما کلا این مدلی کام میزاریم
ب مذاقم خفن خوش میاد


رفيق جوني پايه ام بد مدل..آخه دست به جبران ما حرف نداره..انشالله ميرسمم خدمتتون
مامان عبدالرحمن واویس
3 خرداد 92 16:17
ایسان جون روزمردبرمردکوچک ماهان عزیز وپدرمهربانشون مبارک




سلام فدات مبارك برا آقا همسري جونتون و دو مرد كوچكتان باد..


مامان ثنا
3 خرداد 92 16:58
ای مامان شیطون. بیچاره آقا منوچهر چی میکشه از دست پسرش و مامان پسرش.هرچند ب نظر من خوش به حالشه با این روحیه شاد شما




سلام عزيز دلم ،خوبين شما و ثنا بانو....والله خانمي منم همينو براش گفتم ..يه روبانم رو موهام بستم هي نشستم جلوش و چشم و ابرو براش نازك كردم..نمي دونم چرا همش ميخنديد اما چشاش قرمز شده بود و اشك تو چشاش بود..
....

مامان سونیا
4 خرداد 92 8:36
خواهش میکنم عزیزم این چه حرفیه شما مختارید قابل نداره عزیز دلم


فدات شم گلم ولي شمام كه كليك راست رو قدغن كرديد..//
مامان سونیا
4 خرداد 92 9:26
عزیزم ببخشید اصلا یادم نبود ببخشید گلم توی گوگل سرچ کن تبریک سالگرد از دواج به همسر البته گزینه ایمیج رو بزن بعد سرچ کن برات همه چی میاره و از اونجا استفاده کن شرمندت شدم خانمی ببخشید ها

اي به فدات گلم،،منون از راهنمايي كاملتون..ميبوسمت...
نيلو
4 خرداد 92 10:04
اي منتقم،خوبه خودت هديه روز زن داشتي بللللللللللللللللللللللللا ،بيچاره همسرت از دست چي ميكشه؟؟




چي ميكشه.. چه حرفيه..اصنم منوچهري اهل دود و دم نيساااااااااااا،الكي پشت سر شوهر مردم حرف در نيااااااارين


رها
4 خرداد 92 10:06
اي خدا ،اين مامان ماهان رو حفظش كن از چشم بد و حسود با اون سايزش ..راستي خانوم چقد آش گرفتي با 200 هزار تومن


ممنونتم گلم دمت گرم يه اسپندم برام دود كن ..من دستم بنده.. بعدشم والله تا آشم نرسيدم همش خرج شد رفت
مليسا جوني
4 خرداد 92 10:07
داشتم تصور ميكردم قيافه همسرتونو كه هر لحظه منتظر سورپراسز بوده واقعا كه بد جنسي

واقعنم مليسا جونمنااااازي شوهري فك كنم منتظر سورپرايز بود... ولي جدي جدي يه سورپرايز براش دارم..واسه يه روز قبل سالگرد ازدواجمون كه هم روز مرد باشه و هم سالگرد ازدواج ،چطوره؟؟

باران زندگی
4 خرداد 92 10:53
حموم زنونه تعطیل

خانوما بیرون لطفاً



ساکت

--------

بابای ماهان تشریف بیارید...



روزتون مبارک

--------

خانوما برگردید به موقعیت قبلی

ادامه بدید




اي واي كه شرمندتون شدم فعلا،،((ماماني ماهان))..بابا خان ماهان جون زده كامپيوتر و داغون كرده ...حالا شايد برا روز مرد خرج راست و ريست كردن كامپيوتر رو حساب كردم ...خدا قبول كنه ازم.. شوهري كه حتمي قبول ميكنه..


(✿◠‿◠)
4 خرداد 92 10:58
____ ♣♣♣_____________♣♣♣
_ ♣♣♣____♣♣______♣♣ ____ ♣♣♣
♣♣_______♣♣_____♣♣ _______ ♣♣
♣___________♣___♣ __________ ♣
♣____________♣_♣ ___________ ♣
_ ♣____________♣ ___________ ♣
__ ♣________ ----------------------♣
____ ♣ ____اپم بدو بیا_______ ♣
______ ♣ ______________ ♣
________ ♣ __________ ♣
__________ ♣ ______ ♣
_______ ♣_♣__♣ __ ♣__♣_♣
______ ♣____♣__♣__♣____♣
_______ ♣_____♣♣_♣____♣
_________ ♣_♣__♣♣__♣
__دیر نکنیا__________ ♣♣
_________________ ♣♣
_____زودی بیا________ ♣♣
_________________ ♣♣........


چشم گلم همين الان...
نگار مامان عرفان
4 خرداد 92 12:15
در مورد تمام گزينه ها حرف زدي الا اين گزينه 14 من . آخه من زحمت كشيدم در نظرسنجي است شركت كردم . خانوم اگه در مورد گزينه 14 نظر نداري چرا الكي وقت ما را ميگيري؟


اي نگاااااااري دست رو دلم نذار كه قلقلكم ميياد...اينم گزينه 14: سلامتي و دماغ چاقي خودم كه زحمت اين پست رو كشيدم.. حالا چي ميگي
مامان فاطمه
4 خرداد 92 12:16
الان من و دوستام كنار هم اين شكليم....چه دست به قلمي...تبرررررررررررريك به همسرتون به خاطر وجود شما


سلام ممنون از لطف شما و دوستان ،و ممنون از تبريك بجا و شايستتون.بازم تشريف بيارين دلخوشي
نگار مامان عرفان
4 خرداد 92 12:38
حالا بخشيدمت . اما ديگه تكرار نشه . اگه از اين به بعد تو نظرسنجيهات گزينه 14 را در نظر نگيري عاقبتت با كرام الكاتبين خواهد بود .


من كه گزينه 14 رو اعلام كردم
نگار مامان عرفان
4 خرداد 92 12:40
اه اه اه مرد ذليل . واه واه واه حالم به هم خورد چقدر مرد زليل بودي تو و ما نميدونستيم . روي هز چي مرد زن ذليل بود را تو سفيد كردي دستت ندرده


اي ناقلا بلاخره ما نفهميديم شما دوستين يا دشمن ،نه به اون ملامتاتون نه به اين مسخره كردناتون.. نامرداااااااااااا
مامان مهرزاد جان
4 خرداد 92 13:16
سلام مثل همیشه عالی بود


فدات بشم..
نگار مامان عرفان
4 خرداد 92 13:28
ما ملكه عذابيم . به هر قيمتي شده مي خواهيم اذيتت كنيم






چه ملكه عذاب ،خوشگل و ناااااااااااااازي ما كه حال ميكنيم با اين ملكه عذاب.. خدا برا هر كي يه دونه از اين ملكه ها بفرسته...







نگار مامان عرفان
4 خرداد 92 13:30
خدا اون روز را نياره گفتم كه من طاقت مريضي بابام را ندارم . مرگ برام بهتر از اون روزه. من بيشتر از اونچه كه فكرش را بكني بابايي ام . از خدا هميشه سلامتي اش را خواسته و خواهم خواست .
خدا پدر و مادر تو را هم بيامرزه .


ممنونم انشالله هميشه پدر و مادر تو برا تو و شما و بابايي عرفان جون برا عرفان زنده باشين
نگار مامان عرفان
4 خرداد 92 13:36
آره من تا لنگ ظهر خوابيدم . همه كه مثل تو مرد ذليل نيستند براشون سالگرد ازدواج و روز مرد بگيرن و سورپرايز كنند.

بلاااااااااخره ديگه ما اينيييييييييييييييم... حالا خيليا باورشون نميشه من همچين خوب باشم..
نگار مامان عرفان
4 خرداد 92 13:43
زيادي بهم رو بدي ديگه نميتوني جمعش كني هااااااااااااا. گفته باشم بعدا نگي نگفتي
قربانت : ملكه غذاب


صبر كن الان مييام مي زارمت سركار..
نگار مامان عرفان
4 خرداد 92 13:46
چي فكر كردي گلم . من با كسي شوخي ندارم . گفتم كه ملكه غذابم




دارمت..اومدم سر وقتت

نگار مامان عرفان
4 خرداد 92 13:50
گلم من كم طاقتم . فكر مريضي بابا هم داغونم ميكنه . اكثر شبها گريه ميكنم كه اگه خداي نكرده بابا مريض بشه من چه خاكي ميريزم تو سرم . اشكال از كم طاقتي منه . خدا سايه پدر و مادر خوبي مثل شما را هيشه بالاسر ماهان جون نگهداره .


مرسي شما بزرگيد...بپا سرت به سقف نخوره




شیدا مامان الینا
5 خرداد 92 10:10
کلی اینجوری شدم . بابای ماهان اصلا احتیاج به هدیه نداره گلم تو خودت بهترین هدیه دنیایی براش


سلام گلم الان ميخواستم بيام پيشت شما شرمنده كردين..
دريا
7 خرداد 92 10:03
اي بتركي دختر يعني من ميام هر روز اين پست رو ميخونم اينجوريم




خوشحالم كه باعث شادي و پر كردن اوقات فراغت تون شدم


....
19 خرداد 92 13:33
بازم همش بايد بخندم


شمام بخند دنيا به روت بخنده..بر بخيلش لعنت...نعلت...كدوم درسته همون
رويا
19 خرداد 92 13:34
خييييييييييييييييييييييييييييييييييييلي توپ بود..حسابي جر خردم از خنده


خياط ماهر برا وصله شناس دارمااااااااااااااا..خواستي ندا بده آدرس بدم




فرگل
29 خرداد 92 14:09
وبت عالیه به منم سر بزن


ممنون از لطفتون و خوشحالم از آشناييتون..
مهسا
2 تیر 92 13:15
من امروز با وبت آشنا شدم الان همش اينجوريم


سلام خوش اومدي به جمع ما..دلت شاد
مهسا
2 تیر 92 13:16
خوشبحال شوهر و پسرت آدم يكي مث تو داشته باشه پير نميشه كه


همينو بگو والله ،،حالا ميخواي شما يه شب شام تشريف بيارن حضوري ازم بتعريفين پيششون ...
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمد رضا
28 تیر 92 1:33

ببین مطالباتو کار دستم دادم صبح شد واین همسری با تیپا به گفته ما بوشهریها هم نمی تونه واسی سحری بلندم کنه ولی یه راه حلی پیدا می کنم میگم این محمدرضا نذاشت بخوابم طفلی گرسنش بود نه اینکه دیشب واسی سحری بلندم نکردی شیرواسش نداشتم منم که از دل ضعفی نتونستم بخوابم نه همین خوبه
خوش باشی


خخخخخخخخخخخخخخ چه کاریه دختر برو بگیر بخواب فردا رو کی ازت گرفته..این راه حلتم خوبه فک کنم جواب بده