ماهان جونم..
سلام عشق مادر،،عزيز دلم ،،ماهان جونم الان كه دارم اين پست رو مينويسم كلي دلم گرفته و دوست داشتم الان پيشت بودم و كلي نازت رو ميكشيدم...خوشگل ماماني الهي بميرررررررررم كه ديروز بخاطر ننوشتن مشقات و تمرين هاي كلاسيت باعث اذيتت شدم و اون همه گريه كرديبخدا ماماني منظوري نداشتم فقط دلم نمي خواد بخاطر سهل انگاري و يا احساسات مادرانه آينده تو عزيزم رو خراب كنم ..عشق من خدا مي دونه وقتي قبل از اينكه پا به پاي گريه هات گريه كنم ،چقدر خودمو گرفته بودم تا فك نكني ماماني ضعيفه يا با گريه و خواهش مي توني از زير بار مسوليت و درس و مشق فرار كني ولي حس مادري حس مسوليت و آينده نگري را تسليم خود كرد و اشكم رو درآورد و حالا تو بودي كه دلداريم مي دادي...ماهان جان حسوديم ميشود كه انقدر زيركانه منو دور ميزني و بجاي جواب 3-5 ميگفتي هيچي و 5+3 ميگفتي همه چي و يه عالمه ...و وقتي من با اون همه حرص و ناراحتي ازت علتشو ميپرسيدم ميگفتي هيشكي ما سه نفرو از هم كم نميكنه و ما با هر چيز ديگه يه عالمه ايم ......نمي دونم عزيزم اين حرفها رو از كجا ياد گرفتي كه هر جا سه ميبيني ..من و پدر و خودت رو بياد ميياري و جمع سه نفره امان را ...عزيزززززززززز دلم ،،دلم براااااااااااااااااااااات اندازه سوراخ يه سوزن شده ..كي امروز تموم ميشه ..خوشگلم ديشب كه بابايي ازت پرسيد چرا چشمات قرمز شده و تو با يه نيم نگاه به من گفتي خوابت ميياد فهميدم چقد عاقل شدي و بخاطر اينكه بابايي ناراحت نشه نگفتي كه من دعوات كردم.و اينطوري دلبري ميكني كه من سر كارهم كلافه و ديوونتم ..عزيز دلم راضيم هرچه بقاء عمر من و خوشحالي من مال تو باشه و آيندت روشن باشه ،عزيزم ..عااااااااااااااااااااشقتم ..همه دنيااااااااااااااااي مني ماهان جونم الهي من فداي لحظه لحظه زندگيت بشم نازنينم