فوت آقاجون
طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده یک … آه ! … خدا حافظ یک فاجعه ی ساده خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد یه سایه شبیه من ، پشت پنجره پژمرد.... دوستای نازنینم،ماهان جونم،سلام و آرزوی شادی برا لحظه لحظه زندگیتون.. ماهان عزیزم،خیلی سااااده،ساده تر از اینی که الان دارم مینویسم ده روز از فوت آقاجون گذشت..امروز دهمین روز درگذشت آقاجون خوب و مهربونته،....وااای خدای من مرگ چقد نزدیکه چقد بیخبره،،فقط یه روز قبلش همراه ماهان به باشگاه رفت و بنابه قولی که داده بود سر تمرینها و مبارزه ماهان نشست و چقد کیف میکرد به نوه اش...فقط یک روز بعد از جشن تولد منوچهر رفت...چقد خوشحا...
نویسنده :
مامانی نازگلا
9:38