ماهان جونم ماهان جونم، تا این لحظه: 17 سال و 12 روز سن داره
آیهان منآیهان من، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

ماهانی وآیهانی قند و نبات

حس مادری..

عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشی قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت... زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی... ماهان جونم ،عزیز دلم سلام عسلم ،،امیدوارم هر وقت از زندگیت داری این صفحه رو میخونی چنان خوب و خوش باشی که آوازه خوب و خوش بودنت چشم حسوداتو کور و گوش فلک رو کر کرده باشه ...امروز پرم از تو..از عشق فرزندی تو و مادری خودم...وای عزیز دلم واقعا که حس مادر ی چه حس بینظیری است ،چه حسی داره که بچه آدم تند تند بغلش کنه و بگه مامان دوست دارم،بگه مامان بهترین مامانی،مامان عزیزمی ...نه اینکه  تا الان کلا این حس و این رابطه  مادر و فرزندی بینمون نبوده باشه...ولی از وقتی من تنهایی به م...
27 آبان 1392

نذر ماهان برای نوکری امام حسین

بیا برادر زینب به خانه برگردیم                      بگو به راه بلدها شبانه برگردیم تمام غصه دنیا نشسته بر قلبم                    نگشته دیر، بیا از میانه برگردیم برای آنکه به هجر تو مبتلا نشوم                   بیا پرستوی جانم به لانه برگردیم سفیر تو که نوشته میا به کوفه حسین          بگوبه قافله ، با این بهانه ...
20 آبان 1392

یه روز سیندرلایی و کزت واری برا ما...

  عید قربان مباااااااااااااااااااارک این روزها ...چه با عظمتند..موسی به طور میرود.. فاطمه به خانه ی علی ....ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه ...محمد با علی به غدیر...مهدی زهرا به عرفات و حسین.....با همه داراییش و هستیش به کربلا............ عجیب بوی اجابت دعا می آید...ملتمس دعای خیر و خالصانه همه دوستان بزرگوارمان هستیم.... ماهانی خوشگلم ،،دیروز یه روز سیندلایی براهممون بود ،، و برخلاف  تعطیلی های همیشه که  سعی میکنیم حداقل یه ساعت بیشتر از روزهای دیگه تو رختخواب بمونیم از طلوع صبح و صدای زنگ تلفن برا نماز صبح بیدار شدیم و شروع بکار کردیم و تو فاصله اینکه من نون تازه برا صبحونه بگیرم و صبحونه و چای آماده کردم&nb...
14 آبان 1392

سفر به جلفا...

سلام دوستای گل و مهربونم که همدم لحظه های شاد و گاها غمگینمون هستین و سلام به ماهان عزیزم هر وقت که بتونه خودش این پست رو بخونه ممنون بابت همه مهربونیهای دوستان گلم که برا پست قبلی غمگین شدن و دعا کردند و فاتحه خوندن،این پست  شاد رو به خواست دوستان گلم میزارم که حال و هوامون بابت پست قبلی عوض شه،که البته برا همین بابتم خونواده گل و مهربونم این برنامه ریزی و مسافرت کوتاه رو تدارک دیدن ،،حالا اگه ریا نشه و  الان ملتفت شدین که من چقدرررررررررررررررررررر برا خونوادم مهم و عزیز و دوست داشتنیم بریم سر اصل مطلب: با وجود اینکه پنجشنبه عصر یه کلاس خییییییییییییییلی خیییییییییییلی واجبی داشتم،نگاری میدونه چه کلاسی تا آبجی سیما اینا او...
14 آبان 1392

تشکر ویژه از یه دوست خوب و مهربون...

سلام ماهان جونم و دوستای مهربونم این پست یه تشکر ویژه از دوست خوب و مهربونم ناهید جونمه که حسابی سورپرایزم کرده بود و تو وب خودش برا من و ماهانی یه جشن تولد توپ  گرفته..فدای تک تک این دوستای مهربون وبیم بشم که اینهمه هوامونو دارن و خوشیهامون و ناراحتیهامون براشون مهمه..دوستون دارم ،ناهید جونم بازم مرسی و یه دنیا تشکر..همیشه دلت شاد باشه .. . سورپرایزرو واستون میزارم ... تولدتون مباااااااااااااااااااااااارک......... می خواین بفهمین تولد کیه؟ بیاین به ادامه مطلب » ادامه مطلب :       سلام به همه دوستان گلم امروز رفتم تو وب یکی از دوستان گلم آیسان جون وماهان جون پسر خ...
14 آبان 1392

صعود به پله آبشار

 جمعه گذشته یه جمعه دبش و با حال برا هممون مخصوصا این ریزه میزه ها اللخصوص برا ماهان جونم بود،، با برنامه شب گذشته  و همراهی  خونواده آبجی سیما و آبجی فاطی  به پارکی که چندتا پست قبلی  گفتم  جدید کشفش کردیم و هنو به افتتحاحیش مونده بودو ما رفتیم  به افتضاح کشوندیمش ،، رفتیم و صبحونه رو تو یه آلاچیق خوشگل که اطرافش پر از گلهای الوان بود خوردیم و  با اینکه مسیر آسفالت شده داشت اما از اونجایی که ما خونوادگی ورزشکار و کوهنورد هستیم   ترجیح دادیم  بیشتر مسیر رو یعنی حدود 2700 متر کوهنوردی کردیم و از طریق کوه و کمر   به پله آبشار رسیدیم و بماند که چه ادا و اطفاری از خود در وکردیم و ...
7 آبان 1392

خداحافظی..

 خداحافظی سخته ولی مجبورم...  ماهانی جونم ،دوستای مهربونم  من دارم میرم!!!!!!!!!!!،، کجا؟؟؟؟؟؟  با روحیه ای که از من میشناسید ..خودتون حدس بزنید... 1-    با همسری به هم زدم و قهر میرم خونه بابام... 2-    از اداره اخراج شدم میرم خونه نشین شم و تریپ افسردگی بگیرم 3-    خدای نکرده،خدای نکرده یه مریضی دارم دیگه رفتنی شدم... 4-    کلا عطایش را به لقایش بخشیدم و میرم اونور آب....... 5-    گزینه ای دیگر در کار است/؟؟؟؟؟؟     هر هر هر . . . دارم میرم ماموریت  شیراز، مشهد ،،ماهان جونم فدات بشم که...
7 آبان 1392
1