بوی ماه مهر97....
پاییز پیچ تندی بود با یک جاده خیس حواسمان پرت شد تصادف کرد با کوهی از خاطره ما ماندیم و دل غم زده
را ورق می زند،مجالی نیست باید رنگ ها را مهمان برگ ها کرد...
الهم صل علی محمد و آل محمد (روح تمامی رفتگان و پدرمادرهای نازنین غرین رحمت ،روح خانواده من هم غرین رحمت و آرامش انشالله)..امروز اول مهر و دوباره ملسی حال وهوای دلم برای بی مهری اول مهر 80 سالگرد فوت خانواده عزیزم و زیبایی رشد و مدرسه رفتنهای پسرای عزیزتر از جانم ..دوباره با خودم کلنجار دارم،تکلیفم با خودم مشخص نیست که با گریه کتاب و لوازم التحریر نازگلامو جلد میکنم و گل میزنم..نمیدانم حسرت و غصه اون روز لعنتی رو بخورم یا خوشحالی یک سال دیگه بزرگ شدن و مدرسه رفتنهای پسرامو... از وقتی ماهانم به مدرسه رفته و این چند سالی که آیهان هم پا به مهد گذاشته اول مهر برای من جنس دیگریست،از جنس گیج شدن،غم و شادی با هم...میدانم که روح پدرو مادر و خواهرانم هم از قد کشیدن و یه سال کلاس بالاتر رفتن ماهان و آیهانم خوشحالند و دعاگویشان..هنوز هنوزم از یادمان نرفتین هنوز هم دلتنگتون میشیم و خواهر برادری از روزهای گذشته و در کنار هم بودن یاد میکنیم..هنوز هم روز مادر،روز پدر،روز سختی و روز شادی کمتون داریم...جاتون خیییییییییییلی خالیه خیلی...
ماهان و آیهان عزیزم ممنون که هستین،ممنون که نمیزارین این روزم به تلخی گذشته بگذره،ممنون که هواسموپرت خودتون کردین...ممنون که مرا لایق مادر شدن برای خود انتخاب کردین،قول میدم و تصمیم دارم از انتخابتون مسرورتون کنم،از جان و مال و دنیایم بگذرم دنیا را مال شما کنم..
قربون اون ژست خوشگلت بشم مامانی..با اون قد و قواره کوچولوتو لوازم التحریت..الهی مبارکت باشه قشنگمممممممممممممم
قربون آقا پسر خوشگلم بشم که امسال میره پنجم برا خودت یه پا آقا شدیا عزیز دلم